نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 144
از طرق مختلف با اين گمراهان بىايمان سخن بگويد و راه عذر را از هر سو بر
آنها ببندد.
در آيه گذشته سخن از دعوت به تفكر، و نفى هر گونه عدم تعادل روحى از پيامبر ص
بود.
در نخستين آيه مورد بحث سخن از عدم مطالبه اجر و مزد در برابر رسالت است.
مىگويد:" بگو هر اجر و پاداش از شما خواستم براى شماست" (قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ).
" اجر و پاداش من تنها بر خداست" (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ).
اشاره به اينكه انسان عاقل هر كارى را مىكند بايد انگيزهاى داشته باشد، وقتى
كمال عقل من بر شما ثابت شد، و مىبينيد انگيزه مادى ندارم، بايد بدانيد محرك الهى
و معنوى مرا به اين كار واداشته است.
به تعبير ديگر: من شما را دعوت به تفكر كردم، اكنون بينديشيد، و از و جدان خود
سؤال كنيد، چه چيز سبب شده كه من شما را از عذاب شديد الهى انذار كنم؟ چه سودى از
اين كار عائد من مىشود؟ و چه فايده مادى براى من دارد؟
اضافه بر اين اگر بهانه شما در اين اعراض و رويگردانى از حق اين است كه بايد
بهاى گزافى براى آن بپردازيد، من اصولا از شما اجر و پاداشى نخواستهام.
چنان كه همين معنى با صراحت در آيه 46 سوره قلم آمده: أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ" آيا تو از آنها پاداشى بر اداى رسالت خواستهاى كه
بر دوش آنها سنگينى مىكند"؟! در اينكه جمله" فَهُوَ لَكُمْ"
چه مفهومى دارد؟ دو تفسير وجود دارد:
نخست اينكه كنايه باشد از عدم مطالبه هر گونه اجرت بطور مطلق مثل
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 144