نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 55
25- ناگهان
يكى از آن دو به سراغ او آمد در حالى كه با نهايت حيا گام برمىداشت و گفت:
پدرم از تو
دعوت مىكند تا مزد سيراب كردن گوسفندان را براى ما به تو بپردازد هنگامى كه موسى
نزد او (شعيب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد گفت نترس از قوم ظالم نجات يافتى!
تفسير: يك
كار نيك درهاى خيرات را به روى موسى گشود!
در اينجا در
برابر" پنجمين صحنه" از اين داستان قرار مىگيريم، و آن صحنه ورود موسى
به شهر مدين است ...
اين جوان
پاكباز چندين روز در راه بود، راهى كه هرگز از آن نرفته بود و با آن آشنايى نداشت،
حتى به گفته بعضى ناچار بود با پاى برهنه اين راه را طى كند، گفتهاند هشت روز در
راه بود، آن قدر راه رفت كه پاهايش آبله كرد.
براى رفع
گرسنگى از گياهان بيابان و برگ درختان استفاده مىنمود، و در برابر اينهمه مشكلات
و ناراحتيها تنها يك دلخوشى داشت و آن اينكه به لطف پروردگار از چنگال ظلم فرعونى
رهايى يافته است.
كمكم
دورنماى" مدين" در افق نمايان شد، و موجى از آرامش بر قلب او نشست،
نزديك شهر رسيد، اجتماع گروهى نظر او را به خود جلب كرد، به زودى فهميد اينها
شبانهايى هستند كه براى آب دادن به گوسفندان اطراف چاه آب اجتماع كردهاند.
"
هنگامى كه موسى در كنار چاه آب مدين قرار گرفت گروهى از مردم را در آنجا ديد كه
چارپايان خود را از آب چاه سيراب مىكنند" (وَ
لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ).
" و در
كنار آنها دو زن را ديد كه گوسفندان خود را مراقبت مىكنند اما
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 55