نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 56
به چاه نزديك
نمىشوند" (وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ
تَذُودانِ) [1] وضع اين دختران با عفت كه در گوشهاى ايستادهاند
و كسى به داد آنها نمىرسد و يك مشت شبان گردن كلفت تنها در فكر گوسفندان خويشند،
و نوبت به ديگرى نمىدهند، نظر موسى را جلب كرد، نزديك آن دو آمد و" گفت كار
شما چيست"؟! (قالَ ما خَطْبُكُما)
[2] چرا پيش نمىرويد و گوسفندان را سيراب نمىكنيد.
براى موسى
اين تبعيض و ظلم و ستم، اين بىعدالتى و عدم رعايت حق مظلومان كه در پيشانى شهر
مدين به چشم مىخورد قابل تحمل نبود، او مدافع مظلومان بود و به خاطر همين كار، به
كاخ فرعون و نعمتهايش پشت پا زده و از وطن آواره گشته بود، او نمىتوانست راه و
رسم خود را ترك گويد و در برابر بىعدالتيها سكوت كند.
دختران در
پاسخ او" گفتند: ما گوسفندان خود را سيراب نمىكنيم تا چوپانان همگى حيوانات
خود را آب دهند و خارج شوند" و ما از باقيمانده آب استفاده مىكنيم (قالَتا
لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ) [3]
و براى اينكه اين سؤال براى موسى بىجواب نماند كه چرا پدر اين دختران عفيف آنها
را به دنبال اين كار بفرستد؟ افزودند:" پدر ما پير مرد مسنى است" پير
مردى شكسته و سالخورده، (وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ).
نه خود او
قادر است گوسفندان را آب دهد و نه برادرى داريم كه اين مشكل
[1]" تزودان" از ماده" زود"
(بر وزن زرد) به معنى منع كردن و جلوگيرى نمودن است، آنها مراقب بودند كه
گوسفندانشان متفرق يا آميخته با گوسفندان ديگر نشود.