نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 294
من چه اتفاقى افتاده و من چه كردهام؟! گفتند: پيامبر ص آن ساختمان مجلل تو را
ديده و ناراحت شده.
مرد انصارى رفت و آن قبه و بارگاه را با خاك يكسان كرد، يك روز پيامبر ص آمد و
آن را نديد، فرمود چه بر سر اين ساختمان كه اينجا بود آمد؟ جريان را عرض كردند:
فرمود:
ان لكل بناء يبنى وبال على صاحبه يوم القيامة الا ما لا بد منه:
" هر بنائى در روز قيامت وبال صاحب آن است، مگر آن مقدار كه انسان از آن
ناگزير است"! [1] از اين
روايت و روايات مشابه آن بينش اسلام كاملا روشن مىشود كه با ساختمانهاى طاغوتى و
غافل كننده كه توأم با اسراف و زياده روى است مخالف است و به مسلمانان اجازه
نمىدهد همچون مستكبران مغرور و از خدا بى خبر- آنهم در محيطهايى كه معمولا
محرومان و نيازمندان مسكن فراوانند- اقدام به چنين ساختمانهايى كنند.
ولى جالب اينكه پيامبر اسلام ص براى رسيدن به اين هدف انسانى متوسل به زور
نشد، و هرگز دستور تخريب چنان ساختمانى را نداد، بلكه از طريق يك واكنش اخلاقى
لطيف- رو ترش كردن و بى اعتنايى نمودن- هدف خود را تامين فرمود.
***
سپس به انتقاد ديگر در رابطه با بى رحمى قوم عاد به هنگام نزاع و جدال
پرداخته مىگويد:" شما به هنگامى كه كسى را مجازات مىكنيد از حد تجاوز كرده
و همچون جباران كيفر مىدهيد" (وَ إِذا
بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ).
ممكن است كسى كارى كند كه مستوجب عقوبت باشد، اما هرگز نبايد قدم از جاده حق و
عدالت فراتر نهيد، و براى كمترين جرم، سنگينترين