responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 15  صفحه : 101

و حل مشكلات خود را از آن مى‌خواستند!.

اتفاقا در شان نزول آيه فوق روايتى نقل كرده‌اند كه مؤيد اين معنى است و آن اينكه: در يكى از سالها كار بر قريش در مكه سخت شد و در اطراف پراكنده شدند، بعضى از آنها همين كه به درخت زيبا و يا سنگ جالبى برخورد مى‌كردند آن را مى‌پرستيدند، نام آن را اگر سنگ بود" صخره سعادت" گذاشته، برايش قربانى مى‌كردند و خون قربانى را بر آن مى‌پاشيدند، و حتى درمان بيماريهاى حيوانات خود را از آن مى‌خواستند! اتفاقا روزى عربى آمد و مى‌خواست شترهاى خود را به آن صخره بمالد و تبرك جويد شترها رم كردند و در بيابان پراكنده شدند او شعرى گفت كه مضمونش اين بود:

" من به سراغ صخره سعادت آمدم تا پراكندگى ما را جمع كند، اما او جمع ما را به پراكندگى كشاند"! سپس گفت اين سنگ سعادت چيست جز يك قطعه سنگ همسان زمين، نه انسان را به گمراهى مى‌كشاند و نه به هدايت!.

مرد ديگرى از عرب يكى از اين قطعه سنگها را ديد در حالى كه روباهى بر آن بول مى‌كرد، او اين شعر را سرود:

أ رب يبول الثعلبان برأسه‌

لقد ذل ما بالت عليه الثعالب!

:" آيا معبود است موجودى كه روباه بر آن بول مى‌كند؟* مسلما ذليل است كسى كه روباهان بر آن بول مى‌كنند"! [1] دو تفسير بالا با هم منافاتى ندارند، اصل بت پرستى كه زائيده خرافات است يك نوع هواپرستى است، و انتخاب بتهاى گوناگون بدون هيچ منطقى، آن نيز شاخه ديگرى از هوا پرستى است.


[1] تفسير على بن ابراهيم طبق نقل نور الثقلين جلد 4 صفحه 20.

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 15  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست