نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 100
براى كوچك نشان دادن و محو آن، انتخاب مىكنند در حالى كه در باطن چنين
عقيدهاى ندارند، و گاه آن را جدى گرفته با تمام وجود با آن مبارزه مىكنند.
***
دومين پاسخى كه قرآن از سخنان آنها مىگويد در آيه بعد آمده است، روى سخن
را به پيامبر كرده به عنوان دلدارى و تسلى خاطر و هم به عنوان بيان دليل اصلى عدم
پذيرش دعوت پيامبر از سوى آنان مىفرمايد:
" آيا ديدى كسى كه معبود خود را هواى نفس خويش برگزيده"؟! (أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ).
" آيا با اين حالت تو قادر به هدايت او و دفاع از او هستى"؟! (أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا).
يعنى اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انكار و انواع مخالفتها زدند
نه به خاطر آن بوده كه منطق تو ضعيف و دلائل تو غير قانع كننده و در آئينت جاى شك
و ترديد است بلكه به خاطر اين است كه آنها پيرو فرمان عقل و منطق نيستند، معبود
آنها هواى نفسشان است، آيا انتظار دارى چنين كسانى تو را پذيرا شوند، يا بتوانى در
آنها نفوذ كنى؟! در معنى جمله أَ
رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ، مفسران
بزرگ بيانات گوناگونى دارند.
جمعى همانگونه كه در بالا گفتيم گفتهاند منظور آنست كه آنها يك بت دارند و آن
هواى نفس آنها است و تمام كارهايشان از آن سرچشمه مىگيرد.
در حالى كه جمع ديگرى معتقدند منظور آنست كه آنها حتى در انتخاب كردن بتها
هيچگونه منطقى را رعايت نمىكنند، بلكه هر گاه چشمشان به قطعه سنگ يا درخت جالبى
مىافتاد يا چيز ديگر كه هوس آنها را برمىانگيخت آن را به عنوان"
معبود" برمىگزيدند، در برابر آن زانو مىزدند، قربانى مىكردند
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 15 صفحه : 100