responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 14  صفحه : 390

از برادران ما از طايفه" خزرج" باشد تو دستور بده تا دستورت را اجرا كنيم.

" سعد بن عباده" كه بزرگ" خزرج" و مرد صالحى بود در اينجا تعصب قوميت او را فرو گرفت (عبد اللَّه بن ابى كه اين شايعه دروغين را دامن مى‌زد از طايفه خزرج بود) رو به سعد كرد و گفت: تو دروغ مى‌گويى! به خدا سوگند توانايى بر كشتن چنين كسى را اگر از قبيله ما باشد نخواهى داشت!" اسيد بن خضير" كه پسر عموى" سعد بن معاذ" بود رو به" سعد به عباده" كرد و گفت تو دروغ مى‌گويى! به خدا قسم ما چنين كسى را به قتل مى‌رسانيم، تو منافقى، و از منافقين دفاع مى‌كنى!.

در اين هنگام چيزى نمانده بود كه قبيله" اوس" و" خزرج" بجان هم بيفتند و جنگ شروع شود، در حالى كه پيامبر ص بر منبر ايستاده بود، حضرت بالآخره آنها را خاموش و ساكت كرد.

اين وضع هم چنان ادامه داشت و غم و اندوه شديد وجود مرا فرا گرفته بود و يك ماه بود كه پيامبر هرگز در كنار من نمى‌نشست.

من خود مى‌دانستم كه از اين تهمت پاكم و بالآخره خداوند مطلب را روشن خواهد كرد.

سر انجام روزى پيامبر ص نزد من آمد در حالى كه خندان بود، و نخستين سخنش اين بود بشارت بر تو باد كه خداوند تو را از اين اتهام مبرا ساخت، در اين هنگام بود كه آيات ان الذين جاءوا بالافك ... تا آخر آيات نازل گرديد.

(و به دنبال نزول اين آيات آنها كه اين دروغ را پخش كرده بودند همگى حد قذف بر آنها جارى شد) [1]

***


[1] آنچه را در بالا آورديم مضمون روايتى است كه در بيشتر كتب تفسير با كمى تفاوت آمده و ما آن را با كمى اختصار ذكر كرديم.

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 14  صفحه : 390
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست