نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 14 صفحه : 330
و از آنجا كه شعلههاى آتش، يا نور شديد آفتاب، و باد سموم، همچون شمشير بر
صورت انسان نواخته مىشود بطور كنايه در اين معنى بكار ميرود.
" كالح" از ماده كلوح (بر وزن غروب) به معنى عبوس شدن و در هم كشيدن
صورت است، و بسيارى از مفسران آن را چنين تفسير كردهاند كه بر اثر شعلههاى آتش
پوست صورت آنها در هم كشيده مىشود بطورى كه لبها از هم باز ميماند [1]
نكتهها:
1- آن روز كه نسبها از اثر مىافتد
مفاهيمى كه در اين جهان در محدوده زندگى مادى انسانها حكمفرما است غالبا در جهان
ديگر دگرگون مىشود، از جمله مساله ارتباطات قبيلهاى و فاميلى است كه در زندگى
اين دنيا غالبا كارگشا است و گاهى خود نظامى را تشكيل مىدهد كه بر ساير نظامات
جامعه حاكم مىگردد.
اما با توجه به اينكه ارزشهاى زندگى در جهان ديگر هماهنگ با ايمان و عمل صالح
است مساله انتساب به فلان شخص يا طايفه و قبيله جايى نمىتواند داشته باشد در
اينجا اعضاى يك خاندان به هم كمك مىكنند و يكديگر را از گرفتاريها نجات مىدهند،
ولى در قيامت چنين نيست آنجا نه از اموال سرشار خبرى است، و نه از فرزندان كارى
ساخته است يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ
إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:" روزى كه نه مال سودى مىبخشد و نه فرزندان، تنها نجات از آن كسى است
كه داراى قلب سليم باشد" [2]
[1] تفسير قرطبى- تفسير فخر رازى-
تفسير مجمع البيان و تفسير الميزان ذيل آيات مورد بحث.