نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 61
يَمْتَرُونَ)
[1] اين عبارت در حقيقت تاكيدى است بر صحت تمام مطالب گذشته در مورد
حضرت مسيح ع و اينكه كمترين خلافى در آن وجود ندارد.
اما اينكه
قرآن مىگويد: آنها در اين زمينه در شك و ترديد هستند، گويا اشاره به دوستان و
دشمنان مسيح ع يا به تعبير ديگر مسيحيان و يهوديان است، از يك سو گروهى گمراه در
پاكى مادر او شك و ترديد كردند، و از سوى ديگر گروهى در اينكه او يك انسان باشد
اظهار شك نمودند، حتى همين گروه نيز به شعبههاى مختلف تقسيم شدند بعضى او را
صريحا فرزند خدا دانستند (فرزند روحانى و جسمانى، حقيقى نه مجازى!!) و به دنبال آن
مساله تثليث و خدايان سهگانه را به وجود آوردند.
بعضى مساله
تثليث را از نظر عقل نامفهوم خواندند و معتقد شدند كه بايد تعبدا آن را پذيرفت و
بعضى براى توجيه منطقى آن به سخنان بىاساسى دست زدند، خلاصه همه آنها چون نديدند
حقيقت- يا چون نخواستند حقيقت- ره افسانه زدند [2]!
***
در آيه بعد با صراحت مىگويد:" هرگز براى خدا شايسته نبود فرزندى انتخاب كند
او منزه و پاك از چنين چيزى است" (ما كانَ لِلَّهِ أَنْ
يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ)
[1] در تركيب اين جمله مفسران گفتگوى بسيار
كردهاند اما آنچه از نظر ادبى و با توجه به آيات گذشته صحيحتر به نظر مىرسد اين
است كه قَوْلَ الْحَقِ مفعول براى فعل محذوفى است و
الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ صفت آنست و در تقدير چنين
بوده" اقول قول الحق الذى فيه يمترون".
[2] براى توضيح بيشتر در زمينه تثليث نصارى و
خرافاتى كه در اين زمينه به هم بافتهاند به جلد چهارم تفسير نمونه صفحه 244 ذيل
آيه 171 سوره نساء مراجعه فرمائيد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 61