نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 453
در اينكه ابراهيم خودش دست به اين هجرت زد و يا دستگاه نمرود او را تبعيد
كردند و يا هر دو جهت دست به دست هم داد، بحثهاى مختلفى در تفاسير و روايات آمده
است كه جمع ميان همه آنها همين است كه از يك سو نمرود و اطرافيانش ابراهيم را خطر
بزرگى براى خود مىديدند و او را مجبور به خروج از آن سرزمين كردند، و از سوى ديگر
ابراهيم رسالت خود را در آن سرزمين تقريبا پايان يافته مىديد و خواهان منطقه
ديگرى بود كه دعوت توحيد را در آن نيز گسترش دهد، به خصوص كه ماندن در"
بابل" ممكن بود به قيمت جان او و ناتمام ماندن دعوت جهانيش تمام شود.
جالب اينكه در روايتى از امام صادق ع مىخوانيم: هنگامى كه نمرود تصميم گرفت
ابراهيم ع را از آن سرزمين تبعيد كند، دستور داد گوسفندان و اموال او را مصادره
كنند و خودش تنها بيرون برود.
ابراهيم به آنها گفت: اينها محصول ساليان طولانى از عمر من است، اگر
مىخواهيد" مالم" را بگيريد پس عمرى را كه در اين سرزمين مصرف كردهام
به من بازگردانيد! بنا بر اين شد كه يكى از قاضيان دستگاه در اين ميان داورى كند،
قاضى حكم كرد كه اموال ابراهيم را بگيرند و عمرى را كه در آن سرزمين صرف كرده به
او بازگردانند! هنگامى كه نمرود از اين ماجرا آگاه شد، مفهوم حقيقى حكم قاضى شجاع
را دريافت و دستور داد اموال و گوسفندانش را به او بازگردانند تا همراه خود ببرد و
گفت: من مىترسم كه اگر او در اينجا بماند دين و آئين شما را خراب كند، و به
خدايانتان زيان رساند! (انه ان بقى فى بلادكم افسد دينكم و اضر بالهتكم) [1]
***
[1] روضه كافى (طبق نقل الميزان ذيل
آيات مورد بحث).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 453