آيه
بعد اشاره به يكى از علل مهم سركشى و طغيان افراد بىايمان كرده مىگويد:" ما
به اين گروه و پدرانشان انواع نعمتها بخشيديم تا آنجا كه عمرهاى طولانى پيدا
كردند" (بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ
حَتَّى طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ).
اما به جاى اينكه اين عمر طولانى و نعمت فراوان حس شكرگزارى را در آنها تحريك
كرده و سر بر آستان عبوديت حق بگذارند مايه غرور و طغيانشان شد.
ولى آيا آنها نمىبينند كه اين جهان و نعمتهايش پايدار نيست" آيا
نمىبينند كه ما مرتبا از زمين و مردم زمين مىكاهيم"؟! (أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ
أَطْرافِها).
اقوام و قبائل يكى بعد از ديگرى مىآيند و مىروند، افراد كوچك و بزرگ هيچيك
عمر جاويدان ندارند، و همه سر به نقاب فنا فرو مىبرند، اقوامى كه از آنها قويتر و
نيرومندتر و سركشتر بودند همگى سر به تيره خاك كشيدند و حتى دانشمندان و بزرگان و
علما كه قوام زمين به آنها بود چشم از جهان فرو بستند!" آيا با اين حال آنها
غالبند يا ما غالبيم"؟! (أَ فَهُمُ
الْغالِبُونَ).
در اينكه منظور از جمله" أَنَّا
نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها" (ما به سراغ زمين مىآئيم و مرتبا از اطراف آن مىكاهيم) چيست؟ مفسران
بحثهاى گوناگونى- دارند.
[1]" يصحبون" از باب افعال
در اصل به اين معنى است كه چيزى را به عنوان يارى و حمايت در اختيار شخصى قرار
دهند، و در اينجا اشاره به اين است كه اين بتها نه ذاتا قدرت دفاع دارند، نه از
ناحيه پروردگار چنين نيرويى در اختيارشان گذاشته شده است و مىدانيم هر نيروى
دفاعى در عالم هستى يا بايد از درون ذات چيزى بجوشد و يا از ناحيه خدا داده شود.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 415