نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 187
نمىشود در مرحله دوم از خدا تقاضا كرد كه كارها را بر او آسان گرداند و
مشكلات را از سر راهش بردارد، عرض كرد" كار مرا آسان گردان" (وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي).
***
سپس موسى تقاضاى قدرت بيان هر چه بيشتر كرد و عرضه داشت:" گره از
زبانم بگشا" (وَ احْلُلْ عُقْدَةً
مِنْ لِسانِي).
درست است كه داشتن سرمايه شرح صدر، مهمترين سرمايه است ولى كار سازى اين
سرمايه در صورتى است كه قدرت ارائه و اظهار آن به صورت كامل وجود داشته باشد، به
همين دليل، موسى بعد از تقاضاى شرح صدر و برطرف شدن موانع، تقاضا كرد خداوند گره
از زبانش بردارد.
***
و مخصوصا علت آن را چنين بيان كرد:" تا سخنان مرا درك كنند" (يَفْقَهُوا قَوْلِي).
اين جمله در حقيقت، آيه قبل را تفسير مىكند و از آن، روشن مىشود كه منظور از
گشوده شدن گره زبان، اين نبوده است كه زبان موسى ع بخاطر سوختگى در دوران طفوليت
يك نوع گرفتگى داشته (آن گونه كه بعضى از مفسران از ابن عباس نقل كردهاند) بلكه
منظور گرههاى سخن است كه مانع درك و فهم شنونده مىگردد، يعنى آن چنان فصيح و بليغ
و رسا و گويا سخن بگويم كه هر شنوندهاى منظور مرا به خوبى درك كند.
شاهد ديگر اين تفسير، آيه 34 سوره قصص است وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً:" برادرم هارون زبانش از من فصيحتر است".
جالب اينكه: افصح از ماده" فصيح" در اصل به معنى خالص بودن چيزى از
زوائد است و سپس به سخنى كه رسا و گويا و خالى از حشو و زوائد باشد گفته شده است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 13 صفحه : 187