نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 83
شد از
قبيل" اشتباه مصداق به مفهوم" است، چه اينكه هر يك از اينها مصداقى است
براى آن معنى كلى و جامع يعنى" پايان دادن و جدا ساختن".
فى المثل شخص
قاضى با حكم خود به دعوا خاتمه مىدهد، آفريدگار با آفرينش خود به خلقت چيزى پايان
مىدهد، خبر دهنده با اخبارش به بيان چيزى پايان مىدهد، تعهد كننده و فرمان دهنده
با تعهد و فرمانشان مسالهاى را خاتمه يافته تلقى مىكنند به گونهاى كه بازگشت در
آن ممكن نيست.
ولى نمىتوان
انكار كرد كه در بعضى از اين مصداقها آن قدر اين لفظ به كار رفته است كه به صورت
معنى جديدى درآمده است از جمله قضاء به معنى داورى و به معنى امر و فرمان است.
3- تحقيقى
پيرامون معنى" اف"
"
راغب" در كتاب مفردات مىگويد:" اف" در اصل به معنى هر چيز كثيف و
آلوده است، و به عنوان توهين نيز گفته مىشود، اين كلمه تنها معنى اسمى ندارد،
بلكه فعل از او نيز ساخته مىشود، مثلا مىگويند: اففت بكذا يعنى من فلان چيز را
آلوده شمردم، و از آن اظهار نفرت كردم".
بعضى از
مفسران مانند" قرطبى" در تفسير و" طبرسى" در" مجمع
البيان" گفتهاند:" اف" و" تف" در اصل به معنى چركى است
كه زير ناخن جمع مىشود، هم آلوده است و هم ناچيز، حتى بعضى ميان" اف"
و" تف" تفاوت گذاشتهاند، اولى را چرك گوشت و دومى را چرك ناخن
دانستهاند، سپس مفهوم آن توسعه يافته و به هر چيزى كه مايه ناراحتى است گفته شده
[1] معانى ديگر نيز براى اف گفتهاند، از جمله چيز كم، ناراحتى و ملامت
بوى بد.
بعضى ديگر
گفتهاند اصل اين كلمه از اينجا گرفته شده است كه هر گاه