نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 533
غير از آن دو گروه سابق يافت كه هيچ سخنى را نمىفهميدند" (حَتَّى إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ
دُونِهِما قَوْماً لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا).
اشاره به اينكه او به يك منطقه كوهستانى رسيد و در آنجا جمعيتى (غير از دو
جمعيتى كه در شرق و غرب يافته بود) مشاهده كرد كه از نظر تمدن در سطح بسيار پائينى
بودند، چرا كه يكى از روشنترين نشانههاى تمدن انسانى، همان سخن گفتن او است.
بعضى نيز اين احتمال را دادهاند كه منظور از جمله" لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا" اين نيست كه آنها به زبانهاى معروف آشنا نبودند، بلكه آنها محتواى سخن
را درك نمىكردند، يعنى از نظر فكرى بسيار عقب مانده بودند.
در اينكه اين دو كوه كجا بوده- همانند ساير جنبههاى تاريخى و جغرافيايى اين
سرگذشت- در پايان بحث تفسيرى سخن خواهيم گفت.
***
در اين هنگام آن جمعيت كه از ناحيه دشمنان خونخوار و سرسختى بنام ياجوج و
ماجوج در عذاب بودند، مقدم ذو القرنين را كه داراى قدرت و امكانات عظيمى بود،
غنيمت شمردند، دست به دامن او زدند و" گفتند: اى ذو القرنين! ياجوج و ماجوج
در اين سرزمين فساد مىكنند، آيا ممكن است ما هزينهاى در اختيار تو بگذاريم كه
ميان ما و آنها سدى ايجاد كنى" (قالُوا يا
ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ
نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا).
اين گفتار آنها، با اينكه حد اقل زبان ذو القرنين را نمىفهميدند ممكن است از
طريق علامت و اشاره بوده باشد، و يا لغت بسيار ناقصى كه نمىتوان آن را به حساب
آورد.
اين احتمال را نيز دادهاند كه تفاهم ميان آنها بوسيله بعضى از مترجمين
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 533