نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 468
گمراهان، و مىدانيم اصولا خدا نياز به معين و كمككار ندارد تا چه رسد به
اينكه گمراه باشد يا نباشد.
ولى اين يك درس بزرگ است براى همگان كه در كارهاى جمعى، همواره كسانى را به
يارى طلبند كه هم خودشان در خط صحيح حق و عدالت باشند و هم دعوت كننده به چنين
خطى، و بسيار ديدهايم افراد پاكى را كه به خاطر عدم دقت در انتخاب دستياران خود
گرفتار انواع انحرافها و مشكلات و انواع ناكاميها و بدبختيها شدهاند، جمعى از
گمراهان و گمراه كنندگان دور آنها را گرفته، و نظام كارشان را به تباهى كشيدهاند،
و سرانجام همه سرمايههاى انسانى و اجتماعيشان را بر باد دادهاند.
در تاريخچه كربلا چنين مىخوانيم كه امام حسين ع سرور شهيدان در ميان راه
به" عبيد اللَّه بن حر" برخورد كرد، امام ع به ديدن" عبيد
اللَّه" رفت و او احترام فراوان نمود، اما هنگامى كه امام او را دعوت به يارى
نمود، او سوگند ياد كرد كه از كوفه بيرون نيامده مگر به خاطر اينكه از اين جنگ
كنارهگيرى كند، سپس اضافه كرد من مىدانم اگر با اين گروه نبرد كنى نخستين كشته
خواهى بود، ولى اين شمشير و اسبم را تقديم شما مىكنم. امام صورت از او برگرداند و
فرمود:" هنگامى كه از جان خود مضايقه دارى نيازى به مال تو نداريم" سپس
اين آيه را تلاوت كرد، وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ
الْمُضِلِّينَ عَضُداً (اشاره به اينكه تو گمراهى
و گمراه كننده، و شايسته دستيارى نيستى) [1] به هر حال نداشتن يار و ياور از اين بهتر است كه انسان از
افراد آلوده و ناپاك يارى بطلبد و آنها را گرد خود جمع نمايد.