نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 456
عواطف انسانها، چرا كه موعظه، و اندرز بيشتر جنبه عاطفى دارد كه با تحريك آن
مىتوان تودههاى عظيم مردم را به طرف حق متوجه ساخت.
در حقيقت حكمت از" بعد عقلى" وجود انسان استفاده مىكند و موعظه
حسنه از" بعد عاطفى" [1] و مقيد ساختن" موعظه" به" حسنه" شايد
اشاره به آن است كه اندرز در صورتى مؤثر مىافتد كه خالى از هر گونه خشونت، برترى
جويى، تحقير طرف مقابل، تحريك حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد، چه بسيارند
اندرزهايى كه اثر معكوسى مىگذارند به خاطر آنكه مثلا در حضور ديگران و توام با تحقير
انجام گرفته، و يا از آن استشمام برترى جويى گوينده شده است، بنا بر اين موعظه
هنگامى اثر عميق خود را مىبخشد كه" حسنه" باشد و به صورت زيبايى پياده
شود.
3-" و با آنها (يعنى مخالفان) به طريقى كه نيكوتر است به مناظره
پرداز" (وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ).
و اين سومين گام مخصوص كسانى است كه ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستى انباشته
شده و بايد از طريق مناظره ذهنشان را خالى كرد تا آمادگى براى پذيرش حق پيدا كنند.
بديهى است مجادله و مناظره نيز هنگامى مؤثر مىافتد كه" بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ" باشد، حق و عدالت و درستى و امانت و صدق و راستى بر آن حكومت كند و از
هر گونه توهين و تحقير و خلافگويى و استكبار خالى باشد، و خلاصه
[1] بعضى از مفسران در تفاوت
ميان" حكمت" و" موعظه حسنه" و مجادله نيكو گفتهاند حكمت
اشاره به دلائل قطعى است، و موعظه حسنه ادله ظنيه را مىگويد، و اما مجادله نيكو
اشاره به دلائلى است كه هدف از آن الزام مخالفين و استفاده از مطالبى است است كه
مورد قبول آنها مىباشد (ولى آنچه در بالا آورديم مناسبتر به نظر مىرسد).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 456