نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 424
و در حالات" حبيب بن زيد" انصارى مىخوانيم هنگامى كه" مسيلمه
كذاب" او را دستگير كرده بود، از او پرسيد آيا تو گواهى مىدهى كه محمد رسول
خدا است؟ گفت آرى.
سپس از او سؤال كرد آيا گواهى مىدهى كه من رسول خدايم؟ حبيب از طريق سخريه
گفت من گفتار تو را نمىشنوم! مسيلمه و پيروانش بدن او را قطعه قطعه كردند و او
همچون كوه استوار ماند [1] و از اين گونه صحنههاى تكان دهنده در تاريخ اسلام مخصوصا در حالات مسلمانان
نخستين و ياران ائمه اهل بيت ع فراوان است.
به همين دليل محققان گفتهاند كه در اين گونه موارد، شكستن سد تقيه و عدم
تسليم در برابر دشمن جايز است، هر چند به قيمت جان انسان تمام شود چرا كه هدف بر
پا داشتن پرچم توحيد و اعلاى كلمه اسلام است، مخصوصا در آغاز دعوت پيامبر ص اين
امر اهميت خاصى داشته است.
با اين حال شك نيست كه تقيه در اين گونه موارد نيز جائز است، و در موارد
پائينتر از آن واجب، و بر خلاف آنچه افراد ناآگاه مىپندارند تقيه (البته در
موارد خاص خود نه در همه جا) نه نشانه ضعف است، و نه ترس از انبوه دشمن و نه تسليم
در برابر فشار، بلكه تقيه يك نوع تاكتيك حساب شده براى حفظ نيروهاى انسانى و هدر ندادن
افراد مؤمن در راه موضوعات كوچك و كم اهميت محسوب مىشود.
در همه دنيا معمول است كه اقليتهاى مجاهد و مبارز، براى واژگون كردن
اكثريتهاى خودكامه ستمگر و متجاوز، غالبا از روش" استتار" استفاده
مىكنند، جمعيت زير زمينى تشكيل مىدهند، برنامههاى سرى دارند، و بسيار مىشود كه
خود را به لباس ديگران در مىآورند، و حتى به هنگام دستگير