نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 368
مىكند، در حال عادى تمام دستگاههاى بدن نسبت به يكديگر خدمت متقابل دارند و
هر عضوى براى كل بدن كار مىكند و از خدمات اعضاى ديگر نيز بهرهمند است (اين همان
اصل عدالت است).
ولى گاه عضوى مجروح مىشود و توان متقابل را از دست مىدهد، آيا ممكن است در
اين حال، بقيه اعضاء او را به دست فراموشى بسپارند، به خاطر اينكه از كار افتاده
است؟ آيا ممكن است دست از حمايت و تغذيه عضو مجروح بردارند؟ مسلما نه (و اين همان
احسان است).
در كل جامعه انسانى نيز اين دو حالت بايد حاكم باشد و گرنه جامعه سالمى نيست.
در اخبار اسلامى و همچنين گفتار مفسران در فرق ميان اين دو يعنى عدل و احسان
بيانات مختلفى ديده مىشود كه شايد غالبا به آنچه در بالا گفتيم باز مىگردد.
در حديثى از على ع مىخوانيم
العدل الانصاف، و الاحسان التفضل:
" عدل آنست كه حق مردم را به آنها برسانى، و احسان آن است كه بر آنها
تفضل كنى" [1] اين
همان است كه در بالا اشاره شد.
بعضى گفتهاند عدل، اداء واجبات و احسان انجام مستحبات است.
بعضى ديگر گفتهاند عدل، توحيد است، و احسان اداء واجبات (طبق اين تفسير عدل
به اعتقاد اشاره مىكند و احسان به عمل).
بعضى گفتهاند عدالت، هماهنگى ظاهر و باطن است، و احسان آن است كه باطن انسان
از ظاهر او بهتر باشد.
بعضى ديگر عدالت را مربوط به جنبههاى عملى دانستهاند و احسان را مربوط به
گفتار: