نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 327
دارد انفاق مىكند" (فَهُوَ
يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً).
" آيا اين دو نفر يكسانند"؟! (هَلْ يَسْتَوُونَ).
مسلما نه، بنا بر اين" همه حمد و ستايش مخصوص خداست" (الْحَمْدُ لِلَّهِ).
خداوندى كه بندهاش آزاده و پر قدرت و پر بخشش است، نه از آن بتها كه
بندگانشان آن چنان ناتوان و محدود و بى قدرت و اسيرند!" ولى اكثر آنها
(مشركان) نمىدانند" (بَلْ
أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ) [1]
***
دگر بار
مثال گوياى ديگرى براى بندگان بت، و مؤمنان راستين مىزند و آنها را به ترتيب به
گنگ مادرزادى كه در عين حال برده و ناتوان است، و يك انسان آزاده گويا كه دائما به
عدل و داد دعوت مىكند و بر صراط مستقيم قرار دارد تشبيه مىنمايد، مىفرمايد:
" خداوند دو مرد را مثل زده است، كه يكى از آنها گنگ مادر زاد است و قادر
بر هيچ كارى نيست" (وَ ضَرَبَ
اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ) [2]" او در عين برده بودن سربارى است براى مولا و صاحبش"
[1] طبق تفسيرى كه در بالا ذكر كرديم
مثال فوق، تشبيهى براى مؤمن و كافر است، ولى جمعى از مفسران احتمال ديگرى در تشبيه
فوق دادهاند كه منظور تشبيه" بتها" به" عبد مملوك" و
تشبيه" خداوند" به" مؤمن آزاده" است كه همه گونه انفاق و
موهبت دارد (ولى اين سخن بعيد به نظر مىرسد).
[2] راغب در مفردات مىگويد: ابكم به
معنى كسى است كه بطور مادر زاد گنگ متولد مىشود (و اخرس به هر گونه گنگ گفته
مىشود) و بنا بر اين" كل ابكم اخرس و ليس كل اخرس ابكم": هر ابكمى،
اخرس است اما هر اخرسى، ابكم نيست، سپس اضافه مىكند گاهى اين ماده در مورد كسى
اطلاق مىشود كه به خاطر ضعف عقل از سخن گفتن عاجز و ناتوان است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 327