نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 112
اما نه تنها
منفعل نشدند، بلكه بر جسارت خود افزودند و خواستند دست به سوى ميهمانان لوط دراز
كنند!! اينجاست كه خدا روى سخن را به پيامبر اسلام كرده، مىگويد:" قسم به
جان و حيات تو كه اينها در مستى خود سخت سرگردانند"! (لَعَمْرُكَ
إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ).
و در سوره
هود به دنبال بحثى مشابه همين بحث خوانديم كه فرشتگان پرده از روى كار خود
برداشتند، رو به سوى لوط كرده، گفتند: نترس آنها به تو آسيبى نمىرسانند. و در آيه
37 سوره قمر مىخوانيم: هنگامى كه آنها بر جسارت خويش افزودند و تصميم بر تجاوز به
ميهمانان گرفتند چشمانشان را نابينا ساختيم وَ
لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ و چنان كه
در بعضى از روايات آمده يكى از فرشتگان مشتى خاك به صورت آنها پاشيد، همه نابينا
شدند، (و فرياد زنان باز گشتند).
***
در اينجا
سخن الهى درباره اين قوم اوج مىگيرد و در دو آيه فشرده و كوتاه سرنوشت شوم آنها
را به صورتى قاطع و كوبنده و بسيار عبرتانگيز بيان مىكند، و مىگويد:"
سرانجام فرياد تكان صيحه وحشتناكى به هنگام طلوع آفتاب، همه را فرا گرفت" (فَأَخَذَتْهُمُ
الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ).
اين صيحه
ممكن است صداى يك صاعقه عظيم و يا صداى يك زلزله وحشتناك بوده باشد، و به هر حال
فريادى بود كه از وحشت آن همگى بيهوش شدند، و يا جان خويش را از دست دادند، و
مىدانيم امواج صوتى هنگامى كه از حد معينى بگذرد، آزار دهنده و وحشتانگيز، و از
آنهم كه فراتر برود انسان را مدهوش مىكند، و يا ارگانهاى حياتى را به كلى از كار
مىاندازد، و حتى
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 112