نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 109
" مردم
شهر از ورود ميهمانان تازه وارد لوط آگاه شدند و به سوى خانه او حركت كردند، و در
راه به يكديگر بشارت مىدادند" (وَ جاءَ أَهْلُ
الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ).
آنها در آن
وادى گمراهى و ننگين خود فكر مىكردند طعمه لذيذى به چنگ آوردهاند، جوانانى زيبا
و خوشرو، آنهم در خانه لوط! تعبير به" أَهْلُ
الْمَدِينَةِ" نشان مىدهد كه حد اقل گروه زيادى از مردم شهر به سوى خانه
لوط حركت كردند و اين امر روشن مىسازد كه آنها تا چه حد وقيح و رسوا و جسور شده
بودند، مخصوصا كه جمله يستبشرون (يكديگر را بشارت مىدادند) حكايت از عمق آلودگى
آنها مىكند، چرا كه اين عمل ننگين را شايد كمتر كسى در ميان حيوانات و چارپايان
نظيرش را ديده است، اگر كسى هم انجام دهد، لا اقل با كتمان و اختفاء و احساس
شرمسارى است اما اين ملت زشتكار و فرومايه آشكارا به يكديگر تبريك
مىگفتند!!
***
" لوط" كه سر و صداى آنها را شنيد در وحشت عجيبى فرو رفت و
نسبت به ميهمانان خود بيمناك شد، زيرا هنوز نمىدانست كه اين ميهمانان ماموران
عذابند و فرشتگان خداوند قادر قاهرند، لذا در مقابل آنها ايستاد و" گفت:
اينها ميهمانان منند، آبروى مرا نريزيد" (قالَ
إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ).
يعنى از
مساله خدا و پيغمبر و جزا و كيفر، اگر صرف نظر كنيم، حد اقل اين مساله انسانى و
سنتى كه ميان همه افراد بشر اعم از مؤمن و كافر وجود دارد مىگويد كه به ميهمان
احترام بايد گذارد شما چگونه بشرى هستيد كه حتى سادهترين مسائل انسانى را نمىفهميد،
اگر دين نداريد لا اقل آزاده باشيد!
***
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 109