نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 60
بعضى
گفتهاند: منظور از" تَصَدَّقْ عَلَيْنا"
همان آزادى برادر بوده، و گرنه در مورد مواد غذايى، قصدشان گرفتن جنس بدون عوض
نبوده است، تا نام تصدق بر آن گذارده شود.
در روايات
نيز مىخوانيم كه برادران حامل نامهاى از طرف پدر براى عزيز مصر بودند كه در آن
نامه، يعقوب، ضمن تمجيد از عدالت و دادگرى و محبتهاى عزيز مصر، نسبت به خاندانش، و
سپس معرفى خويش و خاندان نبوتش شرح ناراحتيهاى خود را به خاطر از دست دادن فرزندش
يوسف و فرزند ديگرش بنيامين و گرفتاريهاى ناشى از خشكسالى را براى عزيز مصر كرده
بود.
و در پايان
نامه از او خواسته بود كه بنيامين را آزاد كند و تاكيد نموده بود كه ما خاندانى
هستيم كه هرگز سرقت و مانند آن در ما نبوده و نخواهد بود.
هنگامى كه
برادرها نامه پدر را بدست عزيز مىدهند، نامه را گرفته و مىبوسد و بر چشمان خويش
مىگذارد، و گريه مىكند، آن چنان كه قطرات اشك بر پيراهنش مىريزد
[1] (و همين امر برادران را به حيرت و فكر فرو مىبرد كه عزيز مصر چه
علاقهاى به پدرشان يعقوب دارد كه اين چنين نامهاش در او ايجاد هيجان مىنمايد، و
شايد در همين جا بود كه برقى در دلشان زد كه نكند او خودش يوسف باشد، همچنين شايد
همين نامه پدر يوسف را چنان بىقرار ساخت كه ديگر نتوانست بيش از آن در چهره و
نقاب عزيز مصر پنهان بماند، و به زودى چنان كه خواهيم ديد خويشتن را به عنوان همان
برادر! به برادران معرفى كرد)
***
در اين هنگام كه دوران آزمايش بسر رسيده بود و
يوسف نيز سخت، بىتاب و ناراحت به نظر مىرسيد، براى معرفى از اينجا آغاز سخن كرد،
رو به سوى برادران كرد" گفت: هيچ مىدانيد شما در آن هنگام كه جاهل و نادان