نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 170
(وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ
النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ).
نه تنها آب
كه مايه حيات است ميماند و كفها از ميان مىروند، بلكه در فلزات چه آنها كه
براى" حليه" و زينتند و چه آنها كه براى تهيه" متاع" و وسائل
زندگى، در آنجا نيز فلز خالص كه مفيد و سودمند يا شفاف و زيبا است ميماند و كفها
را بدور مىافكنند.
و به همين
ترتيب انسانها، گروهها، مكتبها، و برنامهها به همان اندازه كه مفيد و سودمندند،
حق بقاء و حيات دارند، و اگر مىبينيم انسان مكتب باطلى مدتى سر پا مىماند اين به
خاطر آن مقدار از حقى است كه به آن آميخته شده كه به همان نسبت حق حيات پيدا كرده
است!.
7- چگونه
حق، باطل را بيرون مىريزد.
كلمه"
جفاء" كه به معنى پرتاب شدن و به بيرون پريدن است، نكته لطيفى در بردارد و آن
اينكه باطل به جايى مىرسد كه قدرت نگهدارى خويش را ندارد، و در اين لحظه از متن
جامعه به خارج پرتاب مىگردد، و اين در همان حال است كه حق به جوشش مىآيد، هنگامى
كه حق به خروش افتاد، باطل همچون كفهاى روى ديك كه به خارج پرتاب مىشود بيرون
مىافتد و اين خود دليلى است بر اينكه حق هميشه بايد بجوشد و بخروشد تا باطل را از
خود دور سازد.!
8- باطل در
بقاى خود مديون حق است.
همانگونه كه
در تفسير آيه گفتيم، اگر آبى نباشد هرگز كف نمىتواند به حيات خود مستقلا ادامه
دهد، همين گونه اگر حق نبود، باطل هم فروغى نداشت، اگر افراد درستكار نبودند كسى
تحت تاثير افراد خائن واقع نمىشد و فريب آنها را نمىخورد، پس همين جولان و فروغ
كاذب باطل مديون بهرهبردارى از فروغ حق است (كان دروغ از راست مىگيرد فروغ!).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 170