نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 12
4- مدح
خويش يا معرفى خويشتن
بدون شك
تعريف خويش كردن كار ناپسندى است، ولى با اين حال اين يك قانون كلى نيست، گاهى
شرائط ايجاب مىكند كه انسان خود را به جامعه معرفى كند تا مردم او را بشناسند و
از سرمايههاى وجودش استفاده كنند و بصورت يك گنج مخفى و متروك باقى نماند.
در آيات فوق
نيز خوانديم كه يوسف به هنگام پيشنهاد پست خزانه دارى مصر خود را با جمله"
حفيظ عليم" ستود، زيرا لازم بود سلطان مصر و مردم بدانند كه او واجد صفاتى
است كه براى سرپرستى اين كار نهايت لزوم را دارد.
لذا در تفسير
عياشى از امام صادق ع مىخوانيم كه در پاسخ اين سؤال كه آيا جايز است انسان
خودستايى كند و مدح خويش نمايد؟ فرمود:
نعم اذا
اضطر اليه اما سمعت قول يوسف اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ
الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ و قول العبد الصالح
وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ
:" آرى
هنگامى كه ناچار شود مانعى ندارد آيا نشنيدهاى گفتار يوسف را كه فرمود: مرا بر
خزائن زمين قرار ده كه من امين و آگاهم، و همچنين گفتار بنده صالح خدا (هود) من براى
شما خيرخواه و امينم" [1]، و از اينجا
روشن مىشود اينكه در خطبه" شقشقيه" و بعضى ديگر از خطبههاى نهج
البلاغه على ع به مدح خويشتن مىپردازد و خود را محور آسياى خلافت مىشمرد، كه
هماى بلند پرواز انديشهها به اوج فكر و مقام او نمىرسد، و سيل علوم و دانشها از
كوهسار وجودش سرازير مىشود، و امثال اين تعريفها همه براى اين است كه مردم ناآگاه
و بيخبر به مقام او پىببرند و از گنجينه