نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 111
اين آيه با
توجه به حديثى كه در تفسير آن وارد شده است، پرده از روى يك حقيقت علمى برداشته كه
در زمان نزول آيات، بر كسى آشكار نبود، چرا كه در آن زمان هيئت بطلميوس با قدرت هر
چه تمامتر، بر محافل علمى جهان و بر افكار مردم حكومت مىكرد، و طبق آن آسمانها به
صورت كراتى تو در تو همانند طبقات پياز روى هم قرار داشتند و طبعا هيچكدام معلق و
بىستون نبود، بلكه هر كدام بر ديگرى تكيه داشت، ولى حدود هزار سال بعد از نزول
اين آيات، علم و دانش بشر به اينجا رسيد كه افلاك پوست پيازى، به كلى موهوم است و
آنچه واقعيت دارد، اين است كه كرات آسمان هر كدام در مدار و جايگاه خود، معلق و
ثابتند، بىآنكه تكيه گاهى داشته باشند، و تنها چيزى كه آنها را در جاى خود ثابت
مىدارد، تعادل قوه جاذبه و دافعه است كه يكى ارتباط با جرم اين كرات دارد و ديگرى
مربوط به حركت آنهاست.
اين تعادل
جاذبه و دافعه به صورت يك ستون نامرئى، كرات آسمان را در جاى خود نگه داشته است.
حديثى كه از
امير مؤمنان على ع در اين زمينه نقل شده بسيار جالب است، طبق اين حديث امام فرمود:
هذه النجوم
التي فى السماء مدائن مثل المدائن الذى فى الارض مربوطة كل مدينة الى عمود من نور
[1]
:" اين
ستارگانى كه در آسمانند، شهرهايى هستند همچون شهرهاى روى زمين كه هر شهرى با شهر
ديگر (هر ستارهاى با ستاره ديگر) با ستونى از نور مربوط است".
آيا تعبيرى
روشنتر و رساتر از" ستون نامرئى" يا" ستونى از نور" در افق
ادبيات آن روز براى ذكر امواج جاذبه و تعادل آن با نيروى دافعه پيدا
[1] سفينة البحار جلد 2 صفحه 574 نقل از تفسير
على بن ابراهيم قمى.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 111