مسلما اگر در اين گونه موارد بجاى اين مثالهاى كوچك، مثلهاى بزرگى از آفرينش
كواكب و آسمانهاى پهناور قرار داده شود، بسيار نامناسب خواهد بود، و هرگز با اصول
فصاحت و بلاغت سازگار نيست.
اينجا است كه خداوند مىفرمايد: ما ابا نداريم از اينكه مثال به پشه بزنيم و
يا بالاتر از آن، تا حقايق عقلانى را در لباس مثالهاى حسى بريزيم و در اختيار
بندگان قرار دهيم.
خلاصه اينكه هدف رساندن مطلب است، مثالها نيز بايد قبايى باشد درست متناسب
قامت مطالب.
در اينكه منظور از" فَما
فَوْقَها" (پشه يا بالاتر از آن) چيست؟ مفسران دو
گونه تفسير كردهاند:
گروهى گفتهاند منظور" بالاتر از آن در كوچكى" است، زيرا مقام، مقام
بيان كوچكى مثال است، و برترى نيز از اين نظر مىباشد، اين درست به آن ميماند كه
گاه به كسى بگوئيم تو چرا براى يك تومان اينهمه زحمت مىكشيد، شرم نمىكنى او
مىگويد شرمى ندارد من براى بالاتر از آن هم زحمت مىكشى، حتى براى يك ريال! بعضى
ديگر گفتهاند: مراد" بالاتر از نظر بزرگى" است، يعنى خداوند هم مثالهاى
كوچك را مطرح مىكند و هم مثالهاى بزرگ را، درست مطابق مقتضاى حال.
ولى تفسير اول مناسبتر به نظر مىرسد.
سپس در دنبال اين سخن مىفرمايد:" اما كسانى كه ايمان آوردهاند مىدانند
كه آن مطلب حقى است از سوى پروردگارشان" (فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ
مِنْ رَبِّهِمْ).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 147