نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 550
بياموزند، و عده ديگرى به جهاد بروند.
و بنا بر اين معنا، مناسبتر آنست كه ضمير مستتر در
رجعوا به آن طائفهاى برگردد كه براى آموختن احكام دين بيرون مىشوند، و
ضمير در اليهم به قوم و اهل شهر ايشان راجع باشد، و منظور از آيه اين
باشد كه وقتى اين عده احكام دين را ياد گرفتند به شهر خود و به ميان اهل ولايت خود
برگشته، ايشان را انذار كنند. ولى ممكن هم هست عكس اين ترتيب باشد، يعنى ضمير
در رجعوا به اهل شهر برگردد كه به جهاد رفتهاند، و ضمير در اليهم
به آموزندگان دين برگشت كند، و معنا چنين باشد: و قوم خود را كه به جهاد
رفتهاند وقتى كه از جهاد بسوى ايشان برگشتند انذار كنند .
[توضيح آيه نفر(فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ
كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ ...) و بيان آنچه كه از
آن استنباط مىشود]
و معناى آيه اين است كه: براى مؤمنين ساير شهرستانهاى غير مدينه جايز
نيست كه همگى به جهاد بروند، چرا از هر شهرى يك عده بسوى مدينة الرسول كوچ
نمىكنند تا در آنجا احكام دين را ياد گرفته و عمل كنند، و در مراجعت هموطنان خود
را با نشر معارف دين انذار نموده، آثار مخالفت با اصول و فروع دين را گوشزد ايشان
بكنند، تا شايد بترسند، و به تقوا بگرايند.
از اينجا معلوم مىشود كه:
اولا مقصود از تفقه در دين فهميدن همه معارف دينى از اصول و فروع آن
است، نه خصوص احكام عملى، كه فعلا در لسان علماى دين كلمه فقه اصطلاح در آن شده،
بدليل اينكه مىفرمايد: (وَ لِيُنْذِرُوا
قَوْمَهُمْ-) و قوم خود را انذار كنند ، و معلوم است كه انذار با بيان فقه
اصطلاحى، يعنى با گفتن مسائل عملى صورت نمىگيرد، بلكه احتياج به بيان اصول عقايد
دارد.
و ثانيا معلوم مىشود كه وظيفه كوچ كردن براى جهاد، از طلبه علوم
دينى برداشته شده، و آيه شريفه به خوبى بر اين معنا دلالت دارد.
و ثالثا معانى ديگرى كه مفسرين احتمال دادهاند- و ذيلا پارهاى از
آنها نقل مىشود- از سياق آيه دور است، مثلا بعضى[742] گفتهاند:
مقصود از اينكه فرمود: نبايد همه كوچ كنند اين است كه نبايد همه براى آموختن احكام
دين به مدينه بيايند. بعضى[742]
ديگر گفتهاند مقصود از كوچ كردن در جمله(فَلَوْ لا
نَفَرَ) كوچ كردن براى جهاد، و مقصود از ليتفقهوا در شهر ماندن
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 550