نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 541
از اين جهت جائز نيست كه لغو است، و خضوع ايمان مانع است از
اينكه بنده خدا با ساحت كبرياى او بازى نموده، كارى لغو بكند.
چون از يكى از دو صورت بيرون نيست، يا خداوند بخاطر تقصيرى كه از
بندهاش سرزده با او دشمن و از او خشمگين است، و يا بنده با خداى تعالى دشمن است،
اگر فرضا خدا با بندهاش دشمن باشد ولى بندهاش با او دشمن نباشد و بلكه اظهار
تذلل و خوارى كند، در اينصورت جاى اين هست كه بخاطر سعه رحمت او آدمى براى آن بنده
طلب مغفرت كند، و از خداوند بخواهد كه به حال آن بندهاش ترحم كند. اما اگر بنده
با خدا سر دشمنى داشته باشد مانند مشركين معاند- و خود را بالاتر از آن بداند كه
به درگاه خدا سر فرود بياورد، در چنين صورتى عقل صريح حكم مىكند به اينكه شفاعت و
يا استغفار معنا ندارد، مگر بعد از آن كه آن بنده عناد را كنار گذاشته، بسوى خدا
توبه و بازگشت كند و به لباس تذلل و مسكنت درآيد.
و گر نه چه معنا دارد كه انسان براى كسى كه اصلا رحمت و مغفرت را
قبول ندارد و زير بار عبوديت او نمىرود، استغفار نموده، از خدا بخواهد كه از او
درگذرد. آرى، اين درخواست و شفاعت استهزاء به مقام ربوبيت و بازى كردن با مقام
عبوديت است، كه به حكم فطرت عملى است ناپسند و غير جائز.
و خداوند اين جائز نبودن را به حق نداشتن تعبير كرده و فرموده:(ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا) يعنى پيغمبر و آنان كه ايمان آوردهاند حق ندارند استغفار كنند بعد
از آنكه براى آنها معلوم شد كه ...، و ما در تفسير آيه(ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ)[742] گفتيم كه حكم جواز در شرع بعد از جعل حق است.
پس، معناى آيه چنين مىشود: رسول اللَّه و كسانى كه ايمان آوردهاند
بعد از آنكه با بيان خداوندى براى آنها ظاهر شد كه مشركين دشمنان خدايند و مخلد در
آتشند، ديگر حق ندارند براى آنان استغفار كنند هر چند از نزديكانشان باشند، و اگر
ابراهيم براى پدر مشركش استغفار كرد براى اين بود كه در آغاز خيال مىكرد پدرش هر
چند مشرك است ولى با خدا دشمنى و عناد ندارد، و چون قبلا به او وعده استغفار داده
بود لا جرم براى او طلب مغفرت كرد، ولى وقتى فهميد كه او دشمن خداست و بر شرك و
ضلالت خود اصرار مىورزد، از او بيزارى جست.
(إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ) اين جمله وعده ابراهيم و استغفار او را براى پدرش تعليل
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 541