نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 540
و ثانيا معلوم شد كه مقصود از سياحت - كه در لغت به
معناى سير و گردش در زمين است- در اينجا آن معنايى كه با سياق ترتيب مناسبتر است
سير و رفت و آمد در جايگاههاى عبادت و مساجد است، نه آن معنايى كه بعضى[742] گفتهاند كه منظور از آن روزه
گرفتن و يا سياحت در زمين به منظور تفكر در عجائب قدرت خدا و ديدن آثار و ديار
امتهاى گذشته و عبرت گرفتن از سرنوشت آنان، و يا منظور از آن، مسافرت جهت طلب علم
و يا طلب خصوص احاديث باشد، زيرا اين احتمالات و وجوه با سياق آيه تناسب ندارد.
اما در مورد وجه اول بايد گفت كه از جهت الفاظ آيه، هيچ دليلى بر آن
نيست، بقيه وجوه هم گو اينكه در آيات ديگر سفارش به آن شده، مثلا در باره سير و
تفكر در سرنوشت امم گذشته فرموده:(أَ فَلَمْ
يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ
قَبْلِهِمْ)[742] و در باره سير و سفر
براى آموختن علم دين فرموده:(فَلَوْ لا نَفَرَ
مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ)[742]، الا اينكه اگر منظور از سائحون يكى از دو وجه فوق باشد
آن لطفى را كه در ترتيب صفات رديف شده هست از بين مىبرد.
و ثالثا بدست آمد كه اين صفات شريفه، صفاتى است كه ايمان مؤمن با
آنها تمام و كامل مىشود و مؤمن با داشتن آنها مستوجب وعده قطعى خدا به بهشت و آن
بشارت كه خدا و رسول 6 دادند مىگردد، و بدين جهت مستوجب مىشود كه داشتن اين
صفات، ملازم با قيام به حق خدا باشد، و قيام به حق خدا هم باعث مىشود كه خداى
تعالى در باره چنين مؤمنى، حقى را كه بر خود واجب كرده و به وعدههايى كه به او
داده وفا كند.
[سبب عدم جواز استغفار براى مشركين لغو بودن استغفار براى آنان
است]
(لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ ) معناى آيه روشن است،
ليكن اين نكته را بايد در نظر داشت كه چون در آيه دومى بعد از بيان سبب استغفار
ابراهيم براى پدرش مىفرمايد وقتى كه فهميد او دشمن خدا است، از او بيزارى
جست و با اين بيان معلوم كرد كه مشركين دشمنان خدا و جهنمى هستند، و در
نتيجه نبايد براى آنان استغفار كرد، اينكه در اين آيه مىفرمايد حال كه اين معنا
براى پيغمبر و پيروانش معلوم شد بايد از اين مطلب ضرورى و روشن غفلت نورزند، كه
استغفار براى مشركين
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 540