نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 456
[رضوان خدا، حقيقت
رستگارى است و حتى اگر در بهشت رضاى خدا نباشد بهشت هم عذاب خواهد بود]
(وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا
الْأَنْهارُ ...) كلمه عدن مصدر و به معناى اقامت و استوار
است، مثلا گفته مىشود فلان عدن بالمكان معنايش اين است كه فلانى در
فلان جا ماندگار شد، و معدن را به اين جهت معدن مىگويند كه جواهر و
فلزات در آن قطعه از زمين مستقر گشته است. و بنا بر اين، معناى(جَنَّاتِ عَدْنٍ) بهشتهاى ماندنى و از بين نرفتنى خواهد بود.
و معناى
جمله(وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ) بطورى كه
سياق آن را افاده مىكند اين است كه خوشنودى خدا از ايشان از همه اين حرفها بزرگتر
و ارزندهتر است. و اگر رضوان را نكره آورد براى اشاره به اين معنا است كه معرفت
انسان نمىتواند آن را و حدود آن را درك كند، چون رضوان خدا محدود و مقدر نيست تا
وهم بشر بدان دست يابد، و شايد براى فهماندن اين نكته بوده كه كمترين رضوان خدا هر
چه هم كم باشد از اين بهشتها بزرگتر است، البته نه از اين جهت كه اين بهشتها
نتيجه رضوان او و ترشحى از رضاى اوست- هر چند اين ترشح در واقع صحيح است- بلكه از
اين جهت كه حقيقت عبوديت كه قرآن كريم بشر را بدان دعوت مىكند عبوديتى است كه
بخاطر محبت به خدا انجام شود، نه بخاطر طمعى كه به بهشتش و يا ترسى كه از آتشش
داريم، و بزرگترين سعادت و رستگارى براى يك نفر عاشق و دوستدار اين است كه رضايت
معشوق خود را جلب كند، بدون اينكه در صدد ارضاء نفس خويش بوده باشد.
و شايد به
منظور اشاره به اين نكته است كه آيه را به جمله(ذلِكَ
هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ) ختم نموده و اين جمله دلالت بر معناى حصر
دارد و چنين افاده مىكند كه اين رضوان حقيقت هر فوز و رستگارى بزرگى است، حتى
رستگارى بزرگى هم كه با رسيدن به جنت خلد دست مىدهد حقيقتش همان رضوان است، زيرا
اگر در بهشت حقيقت رضاى خدا نباشد همان بهشت هم عذاب خواهد بود، نه نعمت.
(يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ
عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ)
جهاد و مجاهدت به معناى سعى و بذل نهايت درجه كوشش در مقاومت
است- چه به زبان باشد و چه به دست- تا آنجا كه منتهى به كارزار شود.
و ليكن در
قرآن كريم بيشتر در معناى كارزار استعمال شده، هر چند در غير قتال نيز استعمال شده
مانند آيه(وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا
...)، ليكن در آن معنا شايع است.
و هر جا كه
اين كلمه در قتال استعمال شده تنها كفار منظورند كه تظاهر به مخالفت و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 456