نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 420
چون هم فقيرند و هم
در حال عبادتند. و همچنين(ابْنِ السَّبِيلِ) كه هم به فقر و هم
به غربت و دورى از مال و اولاد مبتلا هستند.
و اگر
حرف فى در سبيل اللَّه و ابن السبيل تكرار
شده براى اين است كه برساند اين دو مورد از دو مورد فى الرقاب و
غارمين ترجيح دارند[1].
اين وجه نيز
اشكال دارد، و آن اين است كه عين آن، در چهار مورد اول كه با لام ذكر شده نيز هست،
به اين معنا كه همه آن حرفها را در باره لام مىتوان زد و گفت: حرف
لام ملكيت را مىرساند و ملكيت رابطه و اتصال قوىترى ميان مالك و مملوك دارد تا
ظرفيت، زيرا پر واضح است كه رابطه ظرف و مظروف به قوه رابطه مالك و مملوك نيست.
وجه سومى كه
گفتهاند اين است كه: چهار مورد اول اگر چيزى از زكات بدستشان برسد مالك مىشوند،
و چون چنين بوده بكار بردن حرف لام در باره ايشان جا داشته، بخلاف
چهار مورد دوم كه آنچه را از زكات كه به ايشان داده شود مالك نمىشوند و در حقيقت
به ايشان داده نمىشود و در راه آنان مصرف نمىگردد، بلكه در راه مصالحى مصرف
مىشود كه ارتباطى هم با آنان دارد.
مثلا مالى كه
در مورد بردگان صاحب قرارداد، مصرف مىشود چيزى بدست خود بردگان نمىرسد، چون زكات
را به فروشنده برده مىدهند، و به همين جهت حرف لام در باره آنان بكار
برده نشد، چون اين حرف ملكيت را افاده مىكند، و بردگان چيزى بدستشان نمىآيد تا
مالك شوند، آنان تنها مورد و مصرف زكاتند و زكات مصلحتى از ايشان را تامين مىكند.
و همچنين بدهكاران كه زكاتى كه در خصوص ايشان مصرف مىشود بدست خود آنان نمىآيد،
بلكه بدست طلبكاران مىرسد، و نتيجهاش اين است كه ذمه آنان فارغ مىشود.
و اما
سبيل اللَّه آنكه پر واضح است كه زكات ملكش نمىشود (چون در سبيل اللَّه
اصلا پاى كسى در ميان نيست). و اما ابن السبيل او هم در حقيقت يكى از
مصاديق سبيل اللَّه است، و اگر از ميان همه افراد و مصاديق سبيل اللَّه فقط
ابن السبيل را نامبرده و آن را چهارمين مورد بشمار آورده براى اين است كه به
يك نحوه خصوصيتى در حق او اشاره كرده باشد، علاوه بر اينكه، در باره ابن السبيل نه
حرف فى بكار رفته و نه حرف لام ، و در مجرور خواندنش هم
ممكن است بخاطر عطف بر لام باشد و هم عطف بر فى ، البته عطف بر
فى بخاطر اينكه نزديكتر است بهتر است[2].