نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 332
چيزى كه هست حق مطلب
اين است كه زعماى يك امت دينى مربيانشان در اينكه چگونه بايد به امر عبوديت
بپردازند و خلاصه آن افراد انگشتشمارى كه مدعى اصلاح دلها و عملهاى مردمند و خود
را نگهبانانى مىدانند كه هر وقت مردم از راه حق بسوى باطل منحرف شدند دوباره به
راه حق سوقشان دهند، چون بنا حق اين ادعا را كردند لذا آنچه كه از اين راه به جيب
زدند و جمع آورى كردند همه سحت و حرام بوده نه هيچ دينى آن را مباح و مشروع
مىداند و نه هيچ عقلى.
و اما اينكه
گفتيم جمله(وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ) توضيح جمله(وَ
لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ) است، و آن نكته اين بود كه گفتيم اين اوصاف
در مقام بيان اين جهت است كه صفات و اعمال احبار و رهبانان مايه فساد جامعه انسانى
است، و سد راه حكومت عادله دينى است، و نمىگذارد آن حكومت بغرض و هدفش كه همانا
اصلاح مردم و بوجود آوردن جامعه زنده فعال و رسانيدن افراد آن به سعادت فطريشان
است نائل شود.
و به همين
جهت از ميان همه مفاسدى كه متدين نبودن ايشان به دين حق داشت، تنها آن مفسدهاى را
بيان كرد كه در تباهى اجتماع صالح از همه مهمتر بود، و آن، جلوگيرى ايشان از راه
خدا و بازداشتن مردم از پيروى آن بود، زيرا ايشان با تمام امكانات و قدرت خود چه
علنى و چه پنهانى در باره دين حق و راه خدا كارشكنى مىكردند، و دائما در اين عمل
اصرار و پا فشارى مىنمودند، و اين نه تنها در عهد رسول اسلام بود، بلكه از آن روز
تا كنون كار ايشان نقشهريزى عليه اسلام بوده و هست.(وَ
الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ
اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ)راغب در مفردات
مىگويد: كلمه كنز به معناى روى هم نهادن مال و نگهدارى آن است و در
اصل از كنز خرما گرفته شده و زمان كنز، آن فصلى است كه در آن خرما ذخيره مىشود،
و ناقة كناز آن شترى است كه گوشت بدنش روى هم انباشته شده، و به عبارت
سادهتر چاق باشد، و يكنزون در جمله(وَ
الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ) به معناى انباشتن و
ذخيره كردن است[1].
پس در همه
موارد استعمال اين كلمه، يك معنا نهفته است، و آن نگهدارى و ذخيره مال و خوددارى
از اين است كه در ميان مردم جريان پيدا كند و زيادتر شود، و انتفاع از آن