نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 325
يهوديان معاصر رسول
خدا 6 بوده، و تمامى يهوديان چنين اعتقادى ندارند. و اگر قرآن آن را مانند گفتن
اينكه:(إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ
نَحْنُ أَغْنِياءُ)[1]، و همچنين گفتن اينكه:(يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ)[2] به همه يهوديان نسبت داده، براى اين بوده كه
بقيه يهوديان هم به اين نسبتها راضى بودهاند، مثلا هر چند گفتار آخرى، كلام بعضى
از يهوديان مدينه و معاصر رسول خدا 6 بوده، و ليكن ساير يهوديان با آن مخالفت
نداشتهاند، پس در حقيقت همه متفق الرأى بودهاند.
[گفتار
مسيحيان مبنى بر اينكه عيسى پسر خدا است مشابه گفتار كفار در امم گذشته است]
جمله(وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ) نقل كلامى است كه
نصارى گفتهاند و ما در جلد سوم اين كتاب در سوره آل عمران در باره كلام ايشان و
آنچه متعلق به آن است بحث كرديم.
و جمله(يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ) اين معنا را
مىرساند كه گفتار مسيحيان مبنى بر اينكه عيسى پسر خدا است شبيه به گفتار كفارى
است كه در امم گذشته بودهاند، و مقصود بتپرستان است كه بعضى از خدايان خود را
پدر خدايان، و برخى را پسر آن ديگرى مىدانستند، و بعضى را الهه مادر و برخى ديگر
را اله همسر نام مىنهادند. و همچنين وثنىهاى هند و چين و مصر قديم و ديگران كه معتقد
به ثالوث بودند، ما پارهاى از معتقدات آنها را در جلد سوم اين كتاب در آنجا كه
راجع به مسيح گفتگو مىكرديم نقل نموديم.
و در آنجا
گفتيم كه رخنه كردن عقايد وثنيت در دين نصارى و يهود، از حقايقى است كه قرآن كريم
در جمله مورد بحث آن را كشف نموده، و از آن پرده برداشته است. و لذا در عصر حاضر
گروهى از محققين بر آن شدند كه مندرجات عهدين را با مذاهب بودائيان و برهمانيان
تطبيق دهند، و ضمن تحقيق بدست آوردند كه معارف انجيل و تورات طابق النعل بالنعل و
مو به مو مطابق با خرافات بودائيان و برهمانيان است، حتى بسيارى از داستانها و
حكاياتى كه در انجيلها موجود است عين همان حكاياتى است كه در آن دو كيش موجود
است، و در نتيجه براى هيچ محقق و اهل بحثى جاى هيچ ترديدى نمىماند كه كاشف حقيقى
اين مطلب و مبتكر آن قرآن كريم و جمله يضاهؤون ... است.
(قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ) خداوند با اين جمله
كه نفرين بر ايشان است آيه را ختم كرده.
[1] خدا فقير است و ما توانگريم. سوره آل عمران آيه 181