نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 323
اسلامى است.
و مقصود اين
است كه مانند ساير جوامع نمىتوانند در برابر جامعه اسلامى صف آرايى و عرض اندام
كنند، و آزادانه در انتشار عقايد خرافى و هوى و هوس خود به فعاليت بپردازند، و
عقايد و اعمال فاسد و مفسد جامعه بشرى خود را رواج دهند، بلكه بايد با تقديم دو
دستى جزيه همواره خوار و زير دست باشند.
پس آيه شريفه
ظهور دارد در اينكه منظور از صغار ايشان معناى مذكور است، نه اينكه
مسلمين و يا زمامداران اسلام به آنان توهين و بى احترامى نموده و يا آنها را مسخره
كنند، زيرا اين معنا با سكينت و وقار اسلامى سازگار نيست، هر چند بعضى از مفسرين
آيه را بدان معنا كردهاند.
كلمه
يد به معناى دست آدمى است، و به قدرت و نعمت نيز اطلاق مىشود، حال اگر
منظور از آن در آيه شريفه معناى اول باشد، قهرا معناى آيه اين مىشود: تا
آنكه جزيه را به دست خود بدهند و اگر منظور از آن معناى دوم باشد، معناى آيه
اين مىشود: تا آنكه جزيه را از ترس قدرت و سلطنت شما به شما بدهند، در حالى
كه ذليل و زير دست شمايند و در برابر شما گردن فرازى نمىكنند .
پس معناى
آيه- و خدا داناتر است- اين مىشود: با اهل كتاب كارزار كنيد، زيرا ايشان به
خدا و روز جزا ايمان نمىآورند، ايمانى كه مقبول باشد و از راه صواب منحرف نباشد،
و نيز آنها محرمات الهى را حرام نمىدانند، و به دين حقى كه با نظام خلقت الهى
سازگار باشد نمىگروند، با ايشان كارزار كنيد، و كارزار با آنان را ادامه دهيد تا
آنجا كه ذليل و زبون و زير دست شما شوند، و نسبت به حكومت شما خاضع گردند، و خراجى
را كه براى آنان بريدهايد بپردازند، تا ذلت خود را در طرز اداى آن مشاهده نمايند،
و از سوى ديگر با پرداخت آن حفظ ذمه و خون خود و اداره امور خويشتن را تامين
نمايند .
(وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ
ابْنُ اللَّهِ ...) كلمه مضاهاة به معناى مشابهت و هم شكل بودن
است، و كلمه افك - بطورى كه راغب مىنويسد- به معناى هر چيزيست كه از
وجه حقيقى خودش منحرف شده باشد، و بنا به گفته وى معناى يؤفكون اين
است كه ايشان در مرحله اعتقاد، از حق بسوى باطل منحرف مىشوند[1].