نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 308
مىرانديم تا رسيديم
به صاحب استر ابلق، يعنى رسول خدا 6، ناگهان مردان روسفيدى را ديديم كه بما
گفتند: شاهت الوجوه ارجعوا- زشت باد رويهاى شما برگرديد و ما برگشتيم
و در نتيجه همانها كه فرارى بودند برگشتند و بر ما غلبه كردند، و آن عده مردان رو
سفيد همانها بودند. منظور راوى اين است كه ايشان همان ملائكه بودند.
زهرى
مىگويد: شنيدم كه شيبة بن عثمان گفته بود. من دنبال رسول خدا را داشتم، و در كمين
بودم كه به انتقام خون طلحة بن عثمان و عثمان بن طلحه كه در جنگ احد كشته شده
بودند او را بقتل برسانم، خداى تعالى رسول خود را از نيت من خبردار كرد، پس برگشت
و به من نگاهى كرد و به سينهام زد و فرمود: بخدا پناه مىبرم از تو اى شيبه. من
از شنيدن اين كلام بندهاى بدنم به لرزه درآمد، آن گاه به او كه بسيار دشمنش
مىداشتم نگريستم و ديدم كه از چشم و گوشم بيشتر دوستش مىدارم، پس عرض كردم شهادت
مىدهم به اينكه تو فرستاده خدايى، و خداوند تو را به آنچه كه در دل من بود خبر
داد.
[اعتراض
انصار نسبت به كيفيت تقسيم غنائم جنگ حنين و خطابه رسول اللَّه 6 در جواب به
آنها]
رسول خدا 6
غنيمتهاى جنگى را در جعرانه تقسيم كرد، و در ميان آن غنائم، شش هزار زن و بچه
بودند، و تعداد شتران و گوسفندان بقدرى زياد بود كه تعداد آنها معلوم نشد.
ابو سعيد
خدرى مىگويد: رسول خدا 6 غنائم را تنها ميان آن عده از قريش و ساير اقوام عرب
تقسيم كرد كه با بدست آوردن غنيمت دلهايشان متمايل به اسلام مىشد و اما به انصار
هيچ سهمى نداد، نه كم و نه زياد. پس سعد بن عباده نزد آن جناب رفت و عرض كرد: يا
رسول اللَّه گروه انصار در اين تقسيمى كه كردى اشكالى به تو دارند، زيرا همه آنها
را به اهل شهر خودت و به ساير اعراب دادى و به انصار چيزى ندادى. حضرت فرمود:
حرف خودت
چيست؟ عرض كرد، منهم يكى از انصارم. فرمود: پس قوم خودت (انصار) را در اين محوطه
جمع كن تا جواب همه را بگويم. سعد همه انصار را جمع كرد، و رسول خدا 6 به ميان
آنان تشريف برد و براى ايراد خطابه بپا خاست، نخست خداى تعالى را حمد و ثنا گفت و
سپس فرمود: اى گروه انصار آيا غير اين است كه من به ميان شما آمدم در حالى كه همه
گمراه بوديد، و با آمدنم خدا هدايتتان فرمود؟ همه تهى دست بوديد خدا بىنيازتان
كرد؟ همه تشنه خون يكديگر بوديد و خداوند ميان دلهايتان الفت برقرار نمود؟
گفتند: بله،
يا رسول اللَّه.
فرمود: حال
جواب مرا مىدهيد يا نه؟ عرض كردند، چه جوابى دهيم، همه منتها را خدا و رسولش
بگردن ما دارند. فرمود: اگر مىخواستيد جواب بدهيد مىگفتيد، تو هم وقتى به
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 308