responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 278

كند، و خدا شما را به خاطر فسقتان هدايت نمى‌نمايد- دقت فرمائيد-.

بحث روايتى [چند روايت در مورد اينكه آيه شريفه:(أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ ...) در باره امير المؤمنين (ع) نازل شده است‌]

در تفسير برهان در ذيل آيه‌(أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ ...)، از امالى شيخ بسند خود از اعمش از سالم بن ابى الجعد بطور رفع از ابى ذر روايت كرده كه در حديث شورى در ضمن احتجاجاتى كه على (ع) بر صحابه كرده، گفته است كه: آن جناب در اين مقام فرمود:

آيا در ميان شما احدى غير از من هست كه آيه‌(أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ) برايش نازل شده باشد؟ گفتند: نه‌[1].

و در تفسير قمى روايتى از ابى الجارود از ابى جعفر (ع) آمده كه فرمود: اين آيه يعنى آيه‌(الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا) - تا كلمه فائزون در حق على بن ابى طالب (ع) نازل شده، و در آيه بعد هم كه مى‌فرمايد:(يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ) اجرى را كه آن حضرت در نزد خدا دارد بيان كرده است‌[2].

و در مجمع البيان است كه حاكم ابو القاسم حسكانى به سند خود از ابى بريده از پدرش روايت كرده كه گفت: در حالى كه شيبه و عباس به يكديگر فخر مى‌فروختند على بن ابى طالب از آنجا عبور كرد، و پرسيد به چه چيز افتخار مى‌كنيد؟ عباس گفت: به من از فضيلت بهره‌اى داده شده كه به احدى داده نشده است، و آن سقايت حاجيان است. شيبه گفت:

عمارت مسجد الحرام هم افتخار من است. على (ع) فرمود: من به شما دو نفر مى‌گويم: من از كودكى افتخارى نصيبم شد، كه نصيب شما نشده، پرسيدند يا على آن افتخار تو چيست؟ فرمود: من آن قدر با شمشير به خرطومهاى شما زدم تا به خداى تبارك و تعالى و رسول او ايمان آورديد.

عباس برخاست، و در حالى كه غضبناك شده بود و پايين لباسش بر روى زمين كشيده مى‌شد بر رسول خدا 6 وارد شد و گفت: هيچ مى‌بينى على با من چگونه روبرو مى‌شود؟ حضرت فرمود: بگوئيد على حاضر شود. على را صدا زدند، حاضر شد. حضرت فرمود: يا على چه چيز تو را بر آن داشت كه با عمويت آن طور روبرو شوى؟ عرض كرد: يا


[1] تفسير برهان ج 2 ص 110 ح 5، و امالى طوسى ج 2 ص 159 مجلس 26

[2] تفسير قمى ج 2 ص 284

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 278
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست