نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 271
و بهر حال منظور از
سقايت در اين آيه معناى مصدرى آن (آب دادن) است، و قرار گرفتن(سِقايَةَ الْحاجِّ) در مقابل(عِمارَةَ الْمَسْجِدِ) نيز مؤيد همين احتمال است، چون در دومى بطور قطع، مقصود
معناى مصدرى عمارت است، كه همان كار تعمير است.
در آيه شريفه
ميان(سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ) و ميان(كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ
اللَّهِ) مقابله شده است، و حال آنكه مقابله هميشه ميان دو چيز هم سنخ است،
مانند دو انسان، و يا دو عمل، نه ميان خود انسان و عملى از اعمال.
بهمين جهت
بعضى از مفسرين[1] ناچار
شدهاند بگويند در آيه كلمه اهل در تقدير است، و تقدير كلام اين است
كه: آيا اهل سقايت حاج، و اهل عمارت مسجد الحرام را مثل كسى مىدانيد كه به
خدا و روز جزا ايمان آورده؟ .
ليكن اين
اشكال و اين جواب خيلى مهم نيست، واجبتر از آن اين است كه قيود كلام را يك به يك
در نظر بگيريم، تا ببينيم مقصود از آنها چيست، و از مجموع آنها چه استفاده مىشود؟
[وزن و ارزش
عمل به زنده بودن و توأم بودن عمل با ايمان است]
در آيه شريفه
در يك طرف مقابله(سِقايَةَ الْحاجِّ) و(عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ) بدون هيچ قيد زائدى آمده، و در طرف ديگر آن،
ايمان به خدا و روز جزا، و يا به عبارتى جهاد در راه خدا با قيد ايمان قرار گرفته
است، و اين خود بخوبى مىرساند كه منظور از سقايت و عمارت در آيه، سقايت و عمارت
خشك و خالى و بدون ايمان است، ذيل آيه هم كه مىفرمايد:(وَ
اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ)- بنا بر اينكه تعريض
به اهل سقايت و عمارت باشد بخاطر كفر و ظلمشان چنان كه متبادر از سياق هم همين است
نه تعريض به خيال باطلى كه كرده و حكم بتساوى نمودهاند- اين نكته را تاييد
مىكند.
پس معلوم
مىشود: اولا اين كسانى كه چنين خيالى كردهاند خيالشان اين بوده كه عمل مردم
جاهليت، يعنى سقايت و عمارت با اينكه خالى از ايمان به خدا و روز جزا بوده با يك
عمل دينى توأم با ايمان به خدا و روز جزا مانند جهاد برابر و مساوى است. و بعبارت
ديگر، خيال مىكردهاند عمل بى جان با عمل جاندار و داراى منافع پاك برابر است، و
خداى تعالى اين عقيده آنها را تخطئه كرده است.
و ثانيا
اينكه صاحبان اين پندار خود از مؤمنينى بودهاند كه خيال مىكردهاند اعمال قبل از
ايمانشان و همچنين اعمال مشركينى كه هنوز ايمان نياوردهاند با عمل بعد از
ايمانشان