responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 255

احتياج و توقف موقوف و محتاج است به فاعل فاعلش كه شعور و اختيار براى فاعلش ايجاد كرده.

پس فاعل فاعلى كه شاعر و مختار است، از آنجايى كه شعور و اختيار برايش ايجاد كرده مى‌فهميم كه از فاعل شاعر و مختار خواسته است از طريق شعورش فعلى چنين و چنان انجام دهد، و يا با اختيار خود فلان كار را بكند،. پس هم فعل را از او خواسته است و هم اينكه اين فعل را به اختيار انجام دهد، نه اينكه تنها فعل را خواسته و اختيار را كه فاعل آن بوسيله همان ظهور يافته مهمل گذاشته باشد- دقت فرمائيد كه ممكن است لغزشى رخ دهد-.

مردم بحسب فهم غريزى خودشان همين طور درك مى‌كنند، و هر فعلى را هم چنان كه به فاعل مباشر و نزديكش نسبت مى‌دهند به فاعل دور و با واسطه‌اش هم نسبت مى‌دهند، و فعل را از ترشحات آن نيز مى‌دانند، مثلا مى‌گويند: فلانى خانه ساخت، و چاه كند. در حالى كه بنا و مقنى ساخته و مباشر در عمل بوده است. و يا مى‌گويند: امير، فلانى را اعدام كرد، و فلانى را دستگير و اسير كرد، و يا با فلان مملكت جنگيد. در حالى كه خود امير مباشر هيچ يك از اين كارها نبوده، بلكه اعدام بدست جلاد و دژخيم، و دستگيرى به دست گارد مخصوص، و جنگ به دست لشكريان صورت گرفته است. و نيز مى‌گويند: فلانى لباسهاى فلانى را سوزاند. با اينكه آتش سوزانده. و يا فلان دكتر مريض را معالجه كرد. و حال آنكه دوا و شربتى كه او داده بود معالجه‌اش كرده و بهبودش بخشيد.

در همه اين مثالها مردم را مى‌بينيم كه براى امر كارفرما و ما فوق، و يا توسل متوسل تاثيرى در فاعليت فاعل نزديك قائلند، و به همين جهت فعل منسوب به فاعل قريب را به فاعل بعيد هم نسبت مى‌دهند، و اين دو نسبت دو جور نسبت نيست كه يكى حقيقى و ديگرى مجازى باشد بلكه هر دو حقيقت و اصولا يك نسبت است.

و اگر بعضى از علماى ادب و يا ديگر علما مى‌گويند همه اين نسبت‌ها مجازى است، به شهادت اينكه مى‌بينيم صحيح است بگوئيم فاعل بعيد اين فعل را انجام نداده چون او خشتى روى خشت نگذاشته، بلكه بنا بوده كه اين كار را كرده، منظورشان از مجاز بودن، مجاز در كلمه بنا كرد نيست بلكه منظورشان مجاز در كلمه: به دست خود و به مباشرت خود بنا كرد است، و صحيح هم هست، چون مسلم است كه مباشرت در عمل، كار فاعل نزديك است، و ما در عمل مباشرى حرفى نداريم، بلكه كلام ما در خود فعل است بدون خصوصيت صدورش از فاعل مباشر و اينكه وجود فعل محتاج است به فاعل، و اين معنا هم چنان كه قائم است به وجود فاعل نزديك و مباشر، همچنين قائم است بوجود فاعل فاعل.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 255
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست