نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 253
دقت به عمل آورد به
پيمانهاى بىشمارى برمىخورد كه به دست يكى از دو جامعه متعاهد نقض شده، و نقض آن
بخاطر همان سودجويى و اعمال زور بوده است.
و اما در
اسلام زندگى مادى بشر زندگى حقيقى و اصلى وى به شمار نرفته، اسلام تمتع از مزاياى
زندگى مادى را سعادت واقعى انسان نمىداند، بلكه زندگى حقيقى و سعادت واقعى يك
جامعه آن زندگيى است كه جامع و واجد سعادت مادى و معنوى و دنيايى و آخرتى انسان
باشد.
و پديد آوردن
چنين اجتماعى مستلزم اين است كه قوانينش بر اساس خلقت و فطرت تنظيم شود نه بر اساس
منافعى كه انسان آن را صالح به حال خود بداند، و لذا اسلام دعوت خود را بر اساس
پيروى از حق و هدايت قرار داده نه بر پيروى هوى و هوس و تمايلات و عواطف و احساسات
اكثريت، و چنين فرموده:(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ
اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ
الدِّينُ الْقَيِّمُ)[1] و نيز
فرموده:(هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ
الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ
الْمُشْرِكُونَ)[2] و نيز
فرموده:(بَلْ أَتَيْناهُمْ بِالْحَقِّ)[3] و فرموده:(وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ
مَنْ فِيهِنَّ)[4].
و نيز مستلزم
اين است كه در چنين اجتماعى اعتقادات حقه و فضائل اخلاقى و صالح بودن اعمال يك جا
رعايت شود براى اينكه نه ماديات از معنويات بى نياز است، و نه معنويات از ماديات.
و به عبارت ديگر فضايل انسانى بايد رعايت شود چه اينكه سود مادى داشته باشد و چه
ضرر، و همچنين از رذايل بايد اجتناب شود چه اينكه منفعت مادى داشته باشد و چه به
منافع مادى ضرر برساند. آرى، پيروى از حق مستلزم اين معنا است، و ليكن بايد دانست
كه رعايت فضايل اخلاقى و اجتناب از رذايل ضرر نمىرساند مگر اينكه از راه ميانهاى
كه حق آن را ترسيم و تعيين نموده تخطى شود و به افراط و يا تفريط برسد.
و لذا
مىبينيم خداى سبحان در مساله مورد بحث يعنى مساله عهد و نقض عهد از طرفى دستور
مىدهد مسلمانان عهد مشركين را كه خود نقض عهد كردند نقض كنند، و از طرفى به ملاك
فضيلت رحم و رأفت چهار ماه مهلتشان مىدهد، و با آنكه حوادث و پيشرفتهاى