نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 186
كنتم اثخنتم القوم و
الا فاركبوا اكتافهم (ظاهرا كنايه از اين است كه بكشيد و گر نه فديه
بگيريد).
و نيز فرمود:
سپس عباس را آورده و به او گفتند بايد براى نجات خودت و برادر [در نسخهاى ديگر:
دو برادر] زادهات فديه دهى. عباس گفت: اى محمد آيا رضايت مىدهى به اينكه براى
تهيه كردن اين پول دست گدايى به سوى قريش دراز كنم؟ حضرت فرمود: از آن پولى كه نزد
ام الفضل گذاشتى و به او گفتى اگر پيش آمدى برايم كرد اين پول را خرج خودت و
بچههايت كن فديهات را بده. عباس عرض كرد: برادرزاده چه كسى شما را از اين ماجرا
خبر داد؟ فرمود: جبرئيل اين خبر را برايم آورد. عباس گفت: به خدا سوگند غير از من
و ام الفضل كسى از اين ماجرا خبر نداشت، شهادت مىدهم به اينكه تو رسول اللهى.
امام (ع) فرمود: اسيران همه فديه دادند و با شرك برگشتند غير از عباس و عقيل و
نوفل بن حارث كه مسلمان شدند، و در حقشان اين آيه نازل شد:(قُلْ لِمَنْ
فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى ...)[1].
مؤلف: در
الدر المنثور هم اين معانى به طرق مختلفى از صحابه روايت شده، و نيز مساله نازل
شدن اين آيه در حق عباس و دو برادرزادهاش از ابن سعد و ابن عساكر از ابن عباس
روايت شده، و همچنين در اينكه مقدار فديهاى كه هر يك از اسراى كفار دادند و آزاد
شدند چقدر بوده و نيز داستان فديه دادن عباس از طرف خودش و از طرف دو برادرزادهاش
را طبرسى در مجمع البيان از امام باقر (ع) مطابق روايت حميرى نقل كرده است[2].