نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 73
قصه به عنوان مثالى
كه انسانيت را مجسم مىسازد ذكر شده و خصوصيتى در شخص او نبوده تاييد
مىنمايد و آن نكته اين است كه امام (ع) امر به سجده را متوجه به ابليس و جنود او
دانسته و خصوصيتى براى شخص ابليس قائل نشده، و نيز معلوم مىشود كه اين داستان در
عين اينكه داستان است يك جريان تكوينى را حكايت مىكند.
در مجمع
البيان از امام باقر (ع) نقل كرده كه در معناى جمله(ثُمَّ
لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ
وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ ...) فرمود: منظور از اينكه از جلو آنان
درمىآيم اين است كه آخرت را در نظرشان موهون مىسازم. و مراد از اينكه
گفت از پشت سرشان در مىآيم اين است كه آنان را امر مىكنم به اينكه
اموال را جمع نموده و از دادن حقوق خدا خوددارى كنند و آن را براى ورثه بگذارند. و
مراد از اينكه گفت: از طرف راست آنان در مىآيم اين است كه دين آنان
را به وسيله جلوه دادن گمراهىها و آرايش شبهات تباه مىسازم. و مقصود از اينكه
گفت از طرف چپ آنان در مىآيم اين است كه لذات را آن قدر مورد
علاقهشان قرار مىدهم كه محبتشان به آن از هر چيز ديگرى بيشتر شود.[1] در تفسير عياشى از امام صادق (ع)
نقل كرده كه فرمود: به آن خدايى كه محمد 6 را مبعوث كرد عفريتها و شيطانها در
اطراف مؤمن بيشتر است از زنبورهايى كه در پيرامون گوشت آمد و شد دارند[2].
در معانى
الاخبار از حضرت رضا (ع) نقل كرده كه فرمود: شيطان از اين جهت ابليس
ناميده شد كه از رحمت خدا بىنصيب شد، چون اين كلمه به معناى محروم و مايوس از
رحمت خدا است[3].
قمى در تفسير
خود مىگويد: پدرم براى من حديث كرد از امام صادق (ع) كه شخصى از آن جناب پرسيد:
آيا بهشت آدم از باغهاى دنيا بوده و يا از باغهاى آخرت؟ حضرت در جواب فرمود: از
باغهاى دنيا بوده و همين ماه و خورشيدى كه بر ما مىتابد به آن بهشت مىتابيده. و
اگر از باغهاى آخرت مىبود هرگز از آن اخراج نمىشد، چون آخرت خانه خلود است، و پس
از آنكه خداوند آدم را در آن بهشت جاى داد همه خوردنيها را به جز يك درخت برايش
مباح كرد. چون خلقت آدم طورى بود كه بدون امر و نهى و غذا و لباس و مسكن و نكاح