نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 499
كه همان شيطانهايند،
هم چنان كه در آيه(إِنَّ
الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ)[1] چنين تعبيرى بكار رفته، و كلمه
يقصرون به معناى كوتاه آمدن و اطاعت نهى است.
و معناى آيه
اين است كه: كسانى كه تقوى پيشه خود كردهاند حالشان نسبت به تذكر و ابصار چنين
است، اما مشركين در همين حال كه مردم با تقوى آن طورند اينان گرفتار برادران جنى
خود هستند كه همواره ايشان را به سوى كژى و گمراهى مىكشانند و در اين راه كمكشان
مىكنند، و يك لحظه از كشاندن و يارى كردن آنان كوتاه نمىآيند. و يا معنايش اين
است كه:
خود مشركين
از شرك كوتاه نمىآيند و از گمراهى دست بر نمىدارند.
(وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَيْتَها ...)
اجتباء از باب افتعال از جباية و به معناى جمع آورى كردن است، و
اينكه گفتند: چرا جمع آورى نكردى آن را كلامى است از ايشان كه به
منظور تهكم و سخريه گفتهاند و معنايش بطورى كه از سياق بر مىآيد اين است كه: تو
وقتى آيههاى قرآن را برايشان بخوانى تكذيبت مىكنند، و اگر آيهاى برايشان نبرى و
يا دير كنى مىگويند چرا نرفتى از اين حرفهايى كه اسمش را آيه گذاشتهاى از اين
طرف و آن طرف جمع آورى كنى و براى ما بياورى؟(قُلْ
إِنَّما أَتَّبِعُ ما يُوحى إِلَيَّ مِنْ رَبِّي) بگو: من از خود چيزى
ندارم، تنها گوش به فرمان دستوراتى هستم كه پروردگارم به من وحى مىفرستد،(هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ) و اين قرآن بصيرتهايى است از ناحيه پروردگار
شما، او مىخواهد شما را به وسيله آن بينا و روشن كند(وَ هُدىً
وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).
(وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ
تُرْحَمُونَ) انصات سكوت توأم با استماع است، و بعضى گفتهاند: به
معناى استماع با سكوت است، و معناى أنصت الحديث و انصت للحديث اين است
كه به حديث گوش مىداد در حالى كه سكوت كرده بود، و انصته غيره يعنى
ديگرى به سخن او گوش داد و انصت الرجل يعنى ساكت شد، پس معناى جمله
مورد بحث اين شد كه: گوش فرا دهيد به قرآن و ساكت شويد. هر چند گفتهاند اين آيه
در باره نماز جماعت و گوش دادن به قرائت امام جماعت است و ليكن بحسب دلالت عام
است.
[امر به
ذكر خداى تعالى با تضرع و خيفه و در صبح و شام]
(وَ
اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ
الْقَوْلِ ... ) ذكر و ياد پروردگار را بدو قسم تقسيم كرده، يكى توى دل و
يكى به زبان و آهسته،