نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 483
همه ثقيل است، زيرا
همين بس كه ثبوت آن مستلزم فنا و نابودى آنها است، و در آنها يعنى در آسمانها و
زمين چيزى كه فناى خودش را تحمل كند وجود ندارد.
اينجا است كه
وجه كلام خداى سبحان در(لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً) ظاهر
مىشود، چون بغتة و همچنين فجاة به معناى پديد آمدن چيزى
است بطور ناگهانى و بدون اينكه قبل از پديد آمدن معلوم باشد، و قيامت بخاطر همان
سنگينى و عظمتش است كه بطور ناگهانى پديد مىآيد، چون هيچ وصف و علامتى از آن ممكن
نيست قبلا معلوم شود، و نيز ممكن نيست كه اول مقدارى از آن ظاهر شود و سپس همه آن
صورت وقوع بگيرد، و لذا پديد آمدنش براى تمامى اشياء بطور ناگهانى است.
و نيز از
همين جا است كه معناى ما بقى آيه يعنى جمله(يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ
اللَّهِ) نيز روشن مىگردد، و توضيحش خواهد آمد- ان شاء اللَّه-.(يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها ...) راغب گفته:
كلمه حفى به معناى عالم و با خبر از چيزى است[1]،
و گويا اين كلمه از ماده حفيت فى السؤال: اصرار كردم در پرسش گرفته
شده.
و تقدير
آيه يسئلونك عنها كانك حفى بها است و جمله(كَأَنَّكَ
حَفِيٌّ) در وسط كلام و بين يسئلونك و ظرف متعلق به آن قرار
گرفته، و اين خود اشاره مىكند به اينكه معاصرين رسول خدا 6 اين سؤال را مكرر از
وى كرده و اصرار ورزيدهاند، و به همين جهت قرآن كريم تا اندازهاى سؤال و جواب را
در عبارت تكرار كرده.
و اينكه
دوباره فرمود:(يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها) اشعار و يا
دلالت دارد بر اينكه پرسش كنندگان خيال كرده بودند جوابى كه رسول خدا 6 به امر
پروردگارش در سؤال اول ايشان داد و فرمود:( إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ
رَبِّي) علم آن تنها نزد پروردگار من است از قبيل حواله دادن علم چيزى
كه نمىداند به خداى تعالى است- كما اينكه ادب دينى هم همان را اقتضاء مىكند- و
بخاطر رعايت آن بود كه فرمود: نزد پروردگار من است تا به عبوديت و
وظيفه آن اشعار كرده باشد، و نيز خيال كرده بودند كه جمله(لا يُجَلِّيها
لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ) تنها وصف عظمت قيامت است، بدون اينكه ارتباطى
با علم به وقت آن داشته باشد و لذا بخاطر اين خيالها دوباره سؤال خود را تكرار
كردند بلكه آن حضرت جواب ديگرى بدهد كه در ضمن آن در باره قيامت چيزى گفته و يا به
جهل خود اعتراف كند.