نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 436
حصر، و مفاد آيه اين
است كه صرف راه يافتن به چيزى نافع نيست، و اثر راه يافتن را ندارد مگر وقتى كه
هدايت خداى سبحان با آن توأم باشد، و اين هدايت است كه موجب كمال راه يافتن گشته و
با آن سعادت آدمى حتمى مىشود، و همچنين صرف ضلالت ضرر قطعى نمىرساند مگر اينكه
با اضلال خداى سبحان توأم شود، در اين موقع است كه اثرش تمام گشته و با آن،
زيانكارى آدمى حتمى مىگردد.
پس صرف اتصال
انسان به اسباب سعادت از قبيل ايمان و تقوى موجب نجات نبوده و صرف اتصال به اسباب
ضلالت باعث هلاكت نمىشود، مگر اينكه خدا بخواهد و آن كس را كه در صدد بدست آوردن
هدايت است هدايت نموده و آن را كه در طريق ضلالت است اضلال نمايد.
[بدون مشيت
الهى بر هدايت يا ضلالت كسى، هدايت و ضلالت صورى است و حقيقى نيست]
بنا بر اين
برگشت معناى جمله مورد بحث به اين مىشود كه: هدايت وقتى حقيقتا هدايت است و آثار
هدايت بر آن مترتب مىشود كه در آن خداوند هم مشيت داشته باشد، و گر نه صرف صورت
است، و حقيقتى ندارد، و همچنين است امر در اضلال، و اگر خواستى بگو كه كلام مورد
بحث دلالت مىكند بر حصر هدايت حقيقى در خداى سبحان، و حصر اضلال واقعى در او(وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ)[1].
(وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ ...) كلمه
ذرء به معناى آفريدن است، و در اين آيه خداى تعالى جهنم را نتيجه و غايت
آفريدن بسيارى از جن و انس دانسته، و اين با تعريفى كه در جاى ديگر كرده و فرموده
نتيجه آفريدن خلق رحمت است كه همان بهشت آخرت باشد، از قبيل آيه(إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ)[2] منافات
ندارد، براى اينكه معناى غرض بحسب كمال فعل و آن هدفى كه فعل منتهى به آن مىشود مختلف
مىگردد.
توضيح اينكه،
نجار وقتى بخواهد دربى بسازد نخست به چوبهايى كه براى اينكار تهيه ديده
مىپردازد، آن گاه آنها را ورانداز نموده سپس به اره كردن و تيشه زدن و رنده نمودن
آن مىپردازد تا در آخر، درب مورد نظر خود را مىسازد، پس كمال غرض نجار از اينكارها
كه روى چوبها انجام مىدهد تنها و تنها به عمل آوردن درب است، و اين از يك جهت
است، و از