responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 392

خداى تعالى است، باز هم تكرار مى‌كنيم اينطور نيست كه دين، آدمى را به متابعت قوانينى دعوت نموده آن گاه ادعا كند كه خير و سعادت بشر در عمل كردن به آن قوانين است تا آنكه كسى در صحت ادعايش شك و ترديد كند.

آيه مورد بحث يعنى آيه‌(وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ ...) گر چه فى نفسه و با صرفنظر از آيات قبل و بعدش عام و مستقل است، و ليكن از آنجا كه در سياق گفتار در باره بنى اسرائيل قرار گرفته آن ظهور در عموميت را از دست داده و تنها مربوط به بنى اسرائيل شده است، و بنا بر اين، مقصود از كتابى كه در آن نامبرده شده نيز فقط تورات و يا تورات و انجيل خواهد بود.

(وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ ...) كلمه نتق به معناى از بيخ و بن كندن چيزى است، و كلمه ظلة به معناى ابر و يا سقف و هر چيزى است كه سايه بيفكند، معناى ما بقى كلمات آيه روشن است.

اين آيه داستان از جاى كندن كوه طور و نگهداشتن آن بر بالاى سر بنى اسرائيل را متعرض است، و اين داستان در سوره بقره و سوره نساء مكرر ايراد و تفسير شد.

بحث روايتى‌

[روايتى در باره نافرمانى قومى از اهل ايله در مورد تحريم صيد ماهى در روز شنبه و مسخ شدنشان به صورت ميمون‌]

در تفسير قمى از پدرش از حسن بن محبوب از ابن ابى عمير از ابى عبيده از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه گفت: در كتاب على بن ابى طالب (ع) چنين يافتيم كه: قومى از اهل ايله از دودمان ثمود در روزهاى شنبه ماهى‌هايى به امر خداى تعالى به سمتشان مى‌آمدند تا بدين وسيله اطاعتشان آزمايش شود، ماهى‌ها تا لب آب آمده و بلكه از دريا راه نهر را گرفته و تا درب منزلهاشان نزديك مى‌شدند، و ايشان با اينكه ممنوع بودند، ماهيان را گرفته و مى‌خوردند، و علماى ايشان از صيد آنها بازشان نمى‌داشتند، شيطان هم برايشان كلاه شرعى درست كرد و به عده‌اى از ايشان الهام كرد كه شما از خوردن آن ممنوع شده‌ايد نه از صيدش، به همين جهت روز شنبه صيد مى‌كردند و روزهاى ديگر آن صيد را مى‌خوردند.

طايفه ديگرى از ايشان كه اصحاب يمين بودند به اعتراض برخاسته و گفتند: ما شما را از عقوبت خداوند تحذير مى‌كنيم، زنهار كه مخالفت امر او مكنيد، طايفه سوم از ايشان كه اصحاب شمال بودند سكوت كرده و از اندرز ايشان لب فرو بستند و تازه طايفه دوم را ملامت كردند كه شما چرا گنهكاران را موعظه مى‌كنيد، با اينكه مى‌دانيد ايشان مردمى هستند كه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 392
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست