responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 327

حنين روزى در خدمت رسول خدا 6 از شهر بيرون شده و به درخت سدرى رسيديم. من عرض كردم يا رسول اللَّه! چه مى‌شود كه شما اين درخت را براى ما مسلمين ذات انواط قرار دهى تا ما نيز مانند مشركين ذات انواط داشته باشيم و اين ذات انواط درخت سدرى بوده كه كفار شمشيرهاى خود را به آن آويخته و در پيرامون آن معتكف مى‌شدند.

رسول خدا 6 در پاسخ من از در تعجب و وحشت فرمود: اللَّه اكبر آن گاه اضافه كرد: اين همان پيشنهادى است كه بنى اسرائيل به موسى كرده و گفتند:(اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ) شما نيز سنت امت‌هاى گذشته را عملى مى‌كنيد[1].

مؤلف: الدر المنثور اين روايت را به طرق ديگرى از عبد اللَّه بن عوف از پدرش از جدش نيز روايت كرده، الا اينكه در اين روايات اسم ابى واقد ليثى برده نشده، و در آنها اين جمله نيز ذكر شده كه درخت سدر مذكور درخت بسيار بزرگى بوده كه مشركين سلاح‌هاى خود را به آن آويخته و سپس به عبادت آن مى‌پرداختند، و به همين جهت ذات انواط ناميده شد، چون نوط به معناى آويزان است.

و در تفسير برهان در ذيل آيه‌(وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ ...)، از محمد بن شهرآشوب روايت شده كه گفت: وقتى راس الجالوت به امام على بن ابى طالب (ع) عرض كرد كه شما مسلمانان بيش از سى سال از رحلت پيغمبرتان نگذشت كه به جان هم افتاده و بروى يكديگر شمشير كشيديد، حضرت در جوابش فرمود: شما پاهايتان از آب دريا خشك نشده به پيغمبر خود موسى بن عمران (ع) گفتيد:(اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ)![2] و در تفسير عياشى از فضيل بن يسار از ابى جعفر (ع) روايت شده كه فرمود:

وقتى موسى (ع) مى‌خواست از بين بنى اسرائيل خارج شده و به ميقات پروردگار خود برود ايشان را وعده داد كه بعد از سى روز برگردد، و چون خداى تعالى ده روز بر مدت ميقات افزود و در نتيجه مراجعت موسى ده روز عقب افتاد بنى اسرائيل به يكديگر گفتند: موسى با ما خلف وعده كرد و به همين بهانه، كردند آنچه را كه نمى‌بايست مى‌كردند[3].

و در الدر المنثور است كه بزاز و ابن ابى حاتم و ابو نعيم در كتاب حليه و بيهقى در


[1] الدر المنثور ج 3 ص 114

[2] تفسير برهان ج 2 ص 32 ح 2

[3] تفسير عياشى ج 2 ص 26 ح 71 ط تهران

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 327
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست