responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 322

تورات بوده.

بعضى از مفسرين جمله‌(أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ) را چنين معنا كرده‌اند: چرا شتاب كرديد در پرستش گوساله و صبر نكرديد تا از ناحيه پروردگارتان امر صادر شود؟[1] بعضى ديگر در معناى آن گفته‌اند: باعث اين گمراهى شما و گوساله‌پرست شدنتان اين بود كه شما در باره وعده ثوابى كه خداوند در مقابل پرستش داده بود عجله كرديد و چون وعده خداوند به آن زودى كه شما انتظار داشتيد نرسيد از عبادت او به عبادت گوساله عدول كرديد، و چرا عجله كرديد؟[2] بعضى ديگر گفته‌اند معنايش اين است كه: شما در باره آن امرى كه خداوند به شما كرده بود كه منتظر برگشتن موسى باشيد و در غيابش عهد او را حفظ كنيد عجله كرديد و پيش خود گفتيد مدتى را كه موسى مقرر كرده بود به پايان رسيد و بازنگشت، پس ديگر باز نمى‌گردد، آن گاه عهد وى را شكسته و آن را تغيير داديد.[3] و از ميان اين چند معنايى كه براى اين جمله شده آن معنايى كه ما ذكر كرديم با سياق آيه مناسب‌تر است.

[رفتار تند موسى (ع) با هارون (ع) بعد از باز گشتن به سوى بنى اسرائيل و مواجه شدن با گوساله پرستى آنان‌]

و كوتاه سخن اينكه موسى (ع) وقتى از جريان كار قومش آگاه شد عصبانى شد و از در توبيخ و مذمت روى به آنان كرد و بطور استفهام انكارى پرسيد:(بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ؟ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ) آن گاه الواح را كه همان الواح تورات بود از دست خود انداخت،(وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ) و موى سر برادر خود را در دست گرفت‌(يَجُرُّهُ إِلَيْهِ) و او را به طرف خود مى‌كشيد. و بطورى كه در سوره طه حكايت شده به وى گفت: اى هارون! چه مانع شد تو را از اينكه وقتى ديدى گمراه مى‌شوند دستور مرا پيروى نكنى؟ آيا امر مرا عصيان ورزيدى؟ قال هارون گفت:(يَا بْنَ أُمَّ) اى فرزند مادر!- و اگر در اين خطاب اسم مادرش را برد، و نگفت اى برادر و يا اى پسر پدر براى اينكه شفقت و رحمت او را تحريك كند-(إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي) من در باره گوساله پرستيدن ايشان اظهار مخالفت نمودم، و ايشان را از اين عمل منع كردم، و ليكن ديدم اعتنايى به حرفهاى من نكردند و نزديك بود مرا بكشند،(فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ) پس مرا پيش روى اين دشمنان خوار مكن و زبان شماتت ايشان را بر من دراز مساز، و مرا يكى از دشمنان خود مپندار. و در سوره طه آيه 94 عذر او را چنين ذكر مى‌كند:


[1] تفسير فخر رازى ج 15 ص 11

[2] تفسير مجمع البيان ج 4 ص 482

[3] تفسير فخر رازى ج 15 ص 11

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 322
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست