responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 318

بى‌اجر كردن آن خود يك نحو كيفر است، چون نتيجه بى‌اجر شدن حسنات كسى كه هم حسنات دارد و هم سيئات اين است كه چنين كسى جز كيفر سيئات پاداش ديگرى نداشته باشد.

البته ممكن هم هست آيه را طور ديگرى معنا كرده و بگوييم: مراد از جزاء، پاداش نيك است و جمله‌(هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ) كنايه است از اينكه ايشان به هيچ عملى پاداش و ثواب داده نمى‌شوند، چون بعد از حبط، هيچ عمل صالحى ندارند، هم چنان كه فرموده:(وَ قَدِمْنا إِلى‌ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً)[1] و دليل اينكه مراد از جزاء، پاداش و ثواب مى‌باشد اين است كه اين جزاء همان جزاى اعمال است كه قبلا در آيه ذكر شده بود، و قهرا به قرينه ذكر حبط، منظور از آن جزاى اعمال صالح خواهد بود.

پس اينكه بعضى‌ها به اين آيه استدلال كرده‌اند بر اينكه ترك واجب در صورتى كه تارك آن در آن موقع كه مى‌بايست واجب را انجام دهد به هيچ كارى مشغول نشود عقاب ندارد، به توهم اينكه چنين كسى كارى نكرده كه عقاب داشته باشد، و در آيه‌(هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ) نيز عقاب بر اساس عمل بيان شده است، استدلالشان فاسد است، زيرا همانطورى كه گفته شد مقصود از جزايى كه در آيه است ثواب و پاداش نيك است و معناى آيه اين است كه: براى ايشان در آخرت ثوابى نيست، چون در دنيا عمل نيكى انجام ندادند تا آن روز پاداش آن را ببينند. علاوه بر اينكه مساله عقاب داشتن ترك اوامر الهى چه در صورت اشتغال به كارى ديگر و چه در غير آن صورت اگر از ضروريات كلام خداى تعالى نباشد نزديك به ضرورت هست، و در امثال آيه‌(وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ)[2] بطورى كه ملاحظه مى‌كنيد صحبتى از اشتغال به كار ديگر در ميان نيست.

[اشاره به ماجراى گوساله پرستيدن بنى اسرائيل‌]

(وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى‌ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ ...) كلمه حلى كه در اصل بر وزن فعول بوده جمع حلى - به فتح حاء و سكون لام- است مانند ثدى كه جمع ثدى است، و اين كلمه به معناى چيزهايى است كه آدمى خود را با آن زينت مى‌دهد از قبيل طلا، نقره و امثال آن. و كلمه عجل به معناى بچه گاو، و خوار به معناى آواز مخصوصى است كه گاوها دارند، و اينكه در بيان خصوصيات گوساله سامرى فرمود:(جَسَداً لَهُ خُوارٌ) دلالت دارد بر اينكه گوساله مزبور جاندار نبوده بلكه تنها صداى‌


[1] و به آن عمل‌ها كه كرده‌اند پرداخته و آن را غبارى پراكنده كرديم. سوره فرقان آيه 23

[2] و هر كه خدا و پيغمبر وى را عصيان كند آتش جهنم دارد. سوره جن آيه 23

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 318
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست