نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 295
على بن ابراهيم[1]- و در ماه سوم[2]-
به روايت ديگران- خداوند قمل را كه عبارت است از ملخ ريز و بدون بال و
خيلى خبيثتر و خطرناكتر از ساير انواع ملخ بر همه زراعت آنان مسلط نمود، به اين
معنى كه اين بار ملخ ساقه و ريشهها را هم خورد، و خلاصه زمين را ليسيد.
بعضى[3] ديگر گفتهاند: موسى (ع) مامور شد
تا به تلى خاكى كه در دهى از دهات مصر معروف به عين شمس قرار داشت برود، موسى
بدانجا رفت و عصاى خود را به آن تل خاك زد و بلافاصله ملخهاى نام برده سراسر مصر
را پر كرده حتى به جامههاى فرعونيان در آمده و آنان را گزيدند، و اگر كسى مشغول
غذا خوردن بود قمل در غذايش شده و ظرف غذايش از آن پر مىشد.
سعيد بن جبير[4] گفته است: قمل همان
شپشهاى است كه به حبوبات مىافتد، و نيز گفته است: اگر كسى ده جراب (مشك) گندم به
آسياب مىبرد از آن ده مشك بيش از سه قفيز (پيمانه) عايدش نمىشد، و اين بلا
شديدترين بلائى بود كه فرعونيان بدان دچار شدند، زيرا نه تنها حبوبات آنان به خطر
افتاد بلكه موى بدن و حدقه و پلك چشم و ابروهاى آنان نيز دستخوش اين بلا شد. وقتى
به بدنهايشان حمله مىكرد هر كه ميديد خيال مىكرد پوست بدنهاى آنان مبتلا به گرى
شده. خلاصه خواب و آرامش از آنان سلب شد، همه به ناله و فرياد در آمدند. ناچار
فرعون موسى را طلبيد و گفت: اگر اين بار از خدايت بخواهى تا عذاب را از ما بردارد
بطور قطع و مسلم دست از بنى اسرائيل بر مىدارم. موسى اين بار نيز پذيرفت و دعا
كرد، و به دعاى او قمل كه هفت روز تمام يعنى از روز شنبهاى تا شنبه بعد مسلط بر
آنان شده بود بر طرف گرديد. و اين بار هم عهد خود را شكسته خداوند در سال چهارم[5] و به آن روايت ديگر در ماه چهارم[6] ضفدع (قورباغه) را بر آنان مسلط
كرد.
تمام زندگى
آنان مالامال از ضفدع شد، لباس و يا ظرف و يا طعام و يا آبى نماند مگر اينكه پر از
ضفدع بود، غذا مىپختند چيزى نمىگذشت كه مىديدند پر از ضفدع شده، مىخواستند با
يكديگر صحبت كنند تا دهن باز مىكردند ضفدع به دهانشان مىافتاد، لقمه بر