نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 243
را در مهاجرتش تنها
بگذارند، و به خيال خود از مزاحمتش آسوده گشته و افراد قوم خود را هم از دست نداده
باشند، چون كفار تنها با شعيب دشمن بودند و دشمنى آنان با گروندگان به او به خاطر
او بود، و گر نه با خود گروندگان هيچ گونه عداوتى نداشتند.
به هر تقدير
آيه مورد بحث چه به معناى اول باشد و چه به معناى دوم، و خلاصه مقصود از متابعت چه
به معناى گرويدن به او باشد و چه به معناى مهاجرت با او، به هر حال به منزله توطئه
و زمينه چينى براى جمله(الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كانُوا هُمُ
الْخاسِرِينَ) است.
(فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ) كلمه
اصبحوا به معناى صاروا (گرديدند، شدند) و يا به معناى صبح
كردند است، و معناى آيه، در آيه مشابه آن در داستان صالح گذشت.
(
الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا) ...(كانُوا
هُمُ الْخاسِرِينَ ) راغب در مفردات خود مىگويد: غنى فى مكان كذا
به اين معنا است كه فلانى در فلان مكان زياد اقامت گزيد، تو گويى با اقامت در آن
مكان از هر مكان ديگرى بىنياز است و كلمه[1]
كان مخفف كان است، و جهت تخفيفش اين است كه بر سر جمله فعليه در آمده
است بنا به گفته راغب جمله(الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً
...) حال تكذيب كنندگان قوم شعيب را به حال كسى تشبيه مىكند كه نتوانسته
در وطن اصلى خود زياد اقامت كند، چون نوعا اين گونه اشخاص از جهت نداشتن علاقه و
اهل و عشيره و خانه و زندگى به آسانى از وطن چشم مىپوشند، به خلاف كسانى كه در
وطن خود علاقه دارند و در آن زياد اقامت گزيدهاند كه چشمپوشى از آن برايشان
دشوار است تا چه رسد به مردمى كه قرنها و نسلا بعد نسل در سر- زمينى به سر برده
باشند.
خداى متعال
قوم شعيب را كه چنين مردمى بودند، به مردمى تشبيه نموده كه هيچ علاقهاى به سرزمين
خود نداشتهاند، زيرا به اندك مدتى و با يك زلزله شديد به ديار خاموشى شتافتند.
كفار خيال
مىكردند كه شعيب و قومش ضرر خواهند كرد، و ليكن خيالشان باطل شد و خودشان زيانكار
شدند(وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ
الْماكِرِينَ)[2].